گفتگوی مریم رجوی خانم رئیس برگوزیده به " مقاومت " با نشریه الوطن الجزایر چاپ جدید ( بخش نخست )
ارشیا ارشادی 2015/12/17
خائنین وجنایتکاران را نباید یک باره و با شلیک گلوله درقلبشان کشت _ بلکه باید با فروکردم نوک تیز قلم بر وجدان واحساسشان روزی یک با آنها را به مرحله جنون و خود کشی کشاند ....... ارشیا ارشادی
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
یک توصیه : دنبال کنندگان مطالب آگاهی رسان درمورد جنایات فرفه تبهکار رجوی می توانند متن هایی دراین مورد را دراین دو دفتر نیز دنبال نماید >>>>
1 _ زنان اسیر درفرقه رجوی
>>>>>>>>>>>>زنان اسیر درفرقه تبهکار رجوی <<<<<<<<<<<<
2 _ مریم فجر تروریست
>>>>>>>>>>>>>مریم قجر تروریست رابیشتر بشناسیم <<<<<<<<<<<
به زودی بخش دوم طلاق های اجباری ( آخ آخ بریدم ! ) ومراسم عقد های جمعی ورقص رهایی در قرارگاه بدیع زادگان وپارسیان
مقدمه _ مریم قجر عضدانلو ( رجوی )بنظرمن زنی است ساده _ بی سواد و ناآگاه که درمیان خیل زنان تحت فریب که به مزاج مسعود رجوی خوش آمده بود وبهمین دلیل پس از ارتباط های پیدا وپنهان بااو از مهدی بی غیرت خواست این زن را طلاق بدهد تا به تصاحب او درآید _مریم درگرماگرم نزدیکی بنی صدر _ رجوی مریم مدتی " کلفت وخدمتکار " فیروزه بنی صدر ( زن اجباری رجوی ) بوده است که فیروزه مریم را زنی کودن _ دست وپا چلفتی _ بیعرضه و دریک کلام فاقد شعور خوانده است .
مریم زمانی ازطرف باند رجوی بعنوان کاندید مجلس معرفی شد _ آرای بدست آوره مریم آنقدر کم وناچیز بودن ( حدود 500 رای ) که دستگاه رجوی علیرغم وقاحت وبی شرمی مثال زدنی اش حتی جرات انتشار رای های او ودیگر کانیداهایش را نکرد .
مریم اصولا هیچ گونه سوادی نداشته وندارد وعلت انتخاب او از طرف مسعود بخاطر همین کودن بودن وفرمان پذیری بوده است
نگارنده به مریم قجر نوعی احساس ترحم دارم و برای این زن وشخصیت مصنوعی او با این همه فیگورهای ناشیانه بعنوان یک زن دراوج حماقت وتوهم متاسف می شوم _ او یک قربانی است _ یک قربانی شیاد ودروغگو که صدها زن را فریب داده وبه قربانگاه رجوی فرستاده است _ مریم بی شک درهمه چنایت ها وخیانت ها وسرکوبگری های مسعود مفلوک ومعدوم شریک است و باید زمانی دستگیر ومحاکمه گردد _ درپشت چهره این زن " مصنوعی " با این همه دجالگری وخیالپردازی وژست وفیگورهای مسخره که از مسعود و مشاورانش یاد گرفته واجرا می کند چهره زن بی پناه وآواره و بی وطنی وبی هویتی وشکست خورده ای را می بینم که روزی چند بار آرزوی مرگ می کند _ اخیرا با تشدید بیماری های رنگارنگش چهره واقعی اش بخوبی نشان می دهد با مرگ فاصله چندانی ندارد _ استفاده از هورمن ها و عمل جراحی ها متعدد وممتد بی شک نه تنها نمی توانند جلوی مرگ زود رس این شخصیت تقلبی رابگیرند بلکه سقط شدن اورا جلو می اندازد .
گزارشگر : باتشکر اگر ممکن است خودتان را معرفی وتعریف کنید
مریم : بنام مسعود وخلق سابقا قهرمان و مامور وزارت اطلاعات کنونی من مریم قاجار62 ساله و رئیس جمهور برگزیده مسعود مفلوک هستم و کارم هم همین است 22 سال است با بچه ها درچراگاه اشرف و " اوور " می چریم و بفرمان مسعود مرتب پیام و نظر یه برای جهان متصاعد می کنم وکار دیگری هم نه بلدم ونه وظیفه ای دارم
گزارشگر : مدت 22 سال سخت نیست ؟ اگر ممکن است یک روز کاری تان را شرح دهید
مریم : درسته خیلی سخته ولی مسعود می گفت تو از مادرت خانم رئیس زادیده شده ای وبهت خیلی میاد_ کارروزانه هم اینکه صبح که بلند می شوم می روم تو جایگاه وبچه ها سرود می خوانند وازجلوی من رژه می روند وبعدش من صبحانه می خورم وگزارش های عمنلیات جاری و غسل هفتگی بچه هارا می خوانم ودستور تشویق ویا تنبیه امضا می کنم _ بعدش کلاس " مریم وانقلاب " رابرگزار می کنم _ با تلفن به رودی عزیزم یک انرژی خاصی می گیرم وبعدش اخبار سایت هارا می خوانم وحرص می خورم ومجبور می شوم قرض ضد التهاب وتشویش وپوکی استخوان وچند قرص دیگر بخورم ومثل مرده ساعتی برم تو اناق درب را قفل کنم و باخودم جلوی ائینه عملیات جاری وغسل هفتگی برگزارکنم
_ خلاصه تف به مسعود وتف به این زندگی تکراری وبی نتیجه و خفه کننده _ کاشکی رئیس جمهور نمی شدم _ چه غلطی کردم تف به گورت مسعود کثافت .....
مریم : دقیق دقیق طبق امار مهوش حدود 1000 نفر _ تازه اینها هم با دریافت حقوق بمن میگن خانم رئیس _ ولی تعداد اصلا مهم نیست وکیفیت مهمه مثلارودی جولیانی عزیزم و جان بولتن به صد تا ازاین لیبرتی های قبلا اشرفی می ارزند _ رودی که به درستی جای خالی مسعود را از همه جهت برای من پرکرده فداش بشم یک پارچه شهرداره ومهنم خانم رئیس خوب بهم میایم نه ؟
گزارشگر : گفتی اشرف _ اشرف چی شد ؟ قراربود اصلا نجنبد ولی فروریخت چرا ؟
مریم : ببین مسعود کاسبه _ می ده _ می گیره _ میده _ می گیره _ اسلحه هاروداد برای خودش حفاظت امریکایی گرفت و بعدش اشرفو داد _ خط خوردن لیست امریکا روگرفت ومینا خیابانی رو داد _ منو گرفت _ ای _ افسوس که دود شد رفت هوا _ کجایی مسعود ؟
گزارشگر : مسعود چی شده ؟ کجاست ؟ مرده ؟ یا درحال مرگه ؟
ببینم تو مامور اطلاعاتی یا خبرنگار مگه قرارمون نبود نیایی اینور خط سرخ ؟ _ بااین همه میگم جسم مسعود که مهم نیست _ اسمشه که مهمه _ مرده وزندش باهم فرقی نداره ومهم اینکه اسمش تو" کتاب گینس "ثبت شده
گزارشگر : نشنیده بودم اینو کمی توضیح بده لطفا درچه مورد رکورد کسب کرده وکتاب گینس ؟
مریم : تو زمینه رکورد زن داشتن تاحالا چهارصد وخورده ای زن تو حرمسرایش ثبت شده وماهم با گینس تماس گرفتیم _ رفت لیبرتی وبعدش هم اومد اروپا وامریکا اسم همه را ثبت کرد .
گزارشگر : چهارصد تازن ؟ خوب حالا این زنان درغیاب مسعود چکار می کنند ؟
مریم : مهم نیست اصل کار گینس بود که قبول کرد واین زنان هم درگوشه وکنار ول هستند ومثل کرم وول می خورند _فقط اسمشه زن مسعودن ولی با دیگران انقلاب ایدئولوژیک می کنن _ البته مسعود هم کبریت بی خطره و از همان جوانی هم " افسرده بهی " ثابت وبی حرکت وخاطرجمع ولی دلش می خواست جایی اسمش ثبت بشه ومنهم کمکش کردم
گزارشگر : همه گفتند ومی گویند که شماباید فورا این 1900 نفر را از عراق خارج کنین چون خطرناکه ولی انتقال کند پیش می رود علت چیست ؟
مریم : ما برای اینها پول خرج نمی کنیم چون الان همشون زپرتی ومردنی هستند ومسعود می گفت : اینها مفت هم گرون هستند وفقط به درد لیست مرده ها می خورند _ من برای هرکاری یک راه حل دارم _ گفتم که اشرف را ملک اهدایی سید الرئیس به مسعود بوده یا بفروشید ویا اجاره بدین تا ما با پولش این ارتش فرسوده اسقاطی رابیاریم البانی تا قبل از مردن یک نفس بکشند
گزارشگر : خوب اینها تو البانی قراراست چیکار کنند ؟
مریم : یک سریشون که مامور اطلاعات هستند ومی خواهد ازانقلاب من دست بکشن _ این نفوذی هارا بیرون می کنیم _ نصف بیشترشون هم که وقتی میاریم فورا می بریم بیمارستان تا اونجا بمیرن _ بقیشون راهم داریم یک چراگاه بزرگ تو البانی می سازیم وولشون می کنیم بچرند تا بمیرند.
گزارشگر : پس ارتش آزادی _ صدتا اشرف _ رزمندگان برپا وبرجا _ هم سنگر هم گونی نوبت سرنگونی چی شد ؟
مریم : خوب شما بودی با چند صدتا پیر مرد وپیر زن دیوونه زنجیری بیمار روحی روانی چه غلطی می کردی ؟ با همین شعارها اونا کیف می کنن وخرغلت می زنند _برای سرنگونی هم مسعود معدوم حجت را تمام کرد وقبل از مرگ بمن وصیت کرد و گفت : سرنگونی اصلا بمن مربوط نیست ومن فقط تو اون دنیا پارتی شون میشم که زیاد هیزم داغ تو ما... اینها نکنن .......
گزارشگر : پس شما دوباره پس از 34 سال دوباره وارد فاز سیاسی شدید ولی بازهم که از امریکا واسرائیل عاجرانه تقاضا می کنین به ایران سخت بگیرن واگر هم شد حمله کنند اینو چطوری تحلیل می کنید ؟
مریم : مسعود معدوم فداش بشم البته برخی وقت ها اشتباهات کوچولویی کرده مثل اعلام سرنگونی ششس ماهه _ یک ساله _ دهساله _ 20 ساله وولی خوب این مماشاتگرها نگذاشتند _ مثلا اگر سال 60 امریکا به کمک سید الرئیس می آمد وایران را بمباران شیمیایی _ میکربی _ اتمی می کرد حرف مسعود هم درست از آب درمیامد ومن ومسعود هم برمی گشتیم ولی نکرد واین شد که سرنگونی 6 ماهه حالا 34 سال طول کشیده _ اگر امریکا واسرائیل همان سال 60 که ما فرارکردیم حمله کرده بودند الان من برگشته بودم و بجای رئیس جمهور پلاستیکی دست کم بیوه زن رهبر معدوم شده خالق انقلاب ایدئولوژیک بودم
گزارشگر : شایعه وخبر هایی هست که شما دونوع سرطان دارید وشیمی درمانی می شوید این خبرها تاچه حد به حقیقت نزدیک هستند ؟
مریم : من تکذیب نمی کنم که مثل همه بیماری های کوچولو دارم ولی اینکه سرطانم پیشرفته است را تکذیب می کنم من دارم مبارزه می کنم شب وروز خوب طبیعیه ممکنه دشمن به یک جای من هم حمله سنگین بکنه ودردم بیاد _ ولی من ازهمین جا به همه می گویم محاله من زودتر از رودی جولیانی عزیزم بمیرم _ دوتایی وصیت کردیم مارو تویه گور بزارن تا همیشه کنار هم باشیم .
گزارشگر : بگذریم نظرت راجع به توافق کشورهای گروه 5+1 و سفر مسئولین اروپایی به ایران چیست ؟
مریم : ماقبلا هم با گوسپندان مقاوم اعلام کردیم که همه اعضای 5 + 1 مامور اطلاعاتی رژیم هستند وهرکس هم برای هرکاری ازاروپا وامریکا به ایران سفرکند مامور رژیم است وما که مقاومت هستیم نفرین کردیم وگفتیم : الاهی قلم پای همه تون بشکنه _ الاهی چرخ هواپیمایتان درهوا پنچر بشه _ الاهی تو چاله هوایی گیر کنین ونتونین بیاین بیرون ذلیل مرده ها _ ما به زودی لیست حقوق ماهیانه همه این مامورین اطلاعات را چاپ می کنیم .
گزارشگر : نظر شما راجع به فرارهای اعضای شورا ی رهبری ( خانم سلطانی ..) و افرادی چون قصیم وروحانی وباستان سیرویغمایی وو چیست ؟ ایا این فرارها نشان مختومه شدن پرونده سازمان شما نیست ؟
مریم : این بتول سلطانی از بیعرضگی این اشرف نشینان حیف نان توانست فرار کند _ بنا برحکم مسعود که بااون بالا بالاها در تماس دائم است حکم فرار زنان مرگ است و نمی شود که کسی بااین همه اطلاعات فرار کند وپته مارا بریزد روی آب _ ولی شد واین رقیه مشهدی اغا وفائزه خباثت کار راهم فرستادیم دنبالش و گفتیم برگرد ما دستور می دهیم مرادی دوباره شوهر توشود حتی گفتیم 5000 دینار هم بهت می دهیم به شرطی که " شتر دیدی _ ندیدی " ولی قبول نکرد چون مامور اطلاعات رژیم بود _ مسعود می گفت : هرکس فرارکنه خائن است وباید اورا کشت وکسی حق ندارد بمن شک کند _ چه برسد به فرار
درمورد یغمایی وقصیم وروحانی این ها تقاضای دوبرابر شدن مواجب می کردند ومی گفتند ما ازبسکه دروغ گفتیم به سرطان حنجره دچارشدیم وبنابراین باید به ما دوبرابر مزد بدهید ما با 50 درصد افزایش هم موافق بودیم ولی آنها گفتند نچ نچ فقط صددرصد _ ولی این یغمایی را ماشاعر کردیم او ن با تعریف ومدح من ومسعود شاعر شد حالا می گفت دیگه صرف نمی کنه من کلی به مخ معیوبم فشار آوردم ودرباره مهرتابان یک لامپی شعر وترانه سرودم حق من است دوبرابر حقوق دریافت کنم _ من که یک عمر از تونل انقلاب خواهر مریم رد شدم وزنم راهم دودستی تقدیم مسعود کردم باید حقوقم صددرصد افزایش یابد وگرنه می روم وجدا می شوم و خلاصه کار خودشان را کردند البته ما صدها سند ومدرک داریم که این سه نفر ازاول هم مامور اطلاعات ونفوذی بوده ومی خواستند مسعود را چیز خور کنند وبه قتل برسانند _ پس همان بهتر که بروند گم شوند ما کارمند گستاخ و دبه درآر نمی خواهیم و بعد اینکه فرارکردند منهم کم اخراجشان را صادر کردم ......در سازمان ما مثل همه گروه های انقلابی ورود آزاد وخروج ممنوع است .....
گزارشگر : می گویند شما مثل پادشاهان قجر زندگی می کنی وکلی نوکر وکلفت وخدمه وحشمه ومحافظ دارید درسته ؟
مریم : ببینید من خانم رئیسم گوسپندان مقاومتم وهر رئیسی بالاخره کاخ ونوکر وکافت ومحافظ وپیش مرگ ومیرزا بنویس می خواد _ مگه من چیم از اوباما و اولاندا و نتان یاهو واین انگلا مرکل کمه ؟ تازه ناصرالدین شاه قاجار پدر پدر پدر من بوده _ من که نباید از اجدادم کم ترباشم _ درثانی من با چهارصد تا آدم بی مصرف وبیعرضه وبیکار وعلاف که دورم را گرفته چه کنم ؟ خوب باید یک کاری برای این بی مصرف ها درست کنم یانه ؟ منهم براشون کار تعین کردم _ مریم و شهرزاد که پیش مرگم هستند ومهوش هم مسئول عملیات جاری وعسل هفتگیه وبقیه هم نگهبان و باغبان و نظافت چی هستند وشب وروز ازمن مراقبت می کنند _ تعدادی شون هم مسئول دزدیدن گل وگلدان از قبرستان اوور هستند_ تعدادی شون هم چماقدارند وبه جداشده ها حمله می کنند وپاچه گاز می گیرند _ من این همه شغل ایجاد کرده ام بداست ؟
گزارشگر : آخه گل وگلدان دزدی هم شد شغل ؟ فکر نمی کنی برای تو بدباشد که بهت بگویند خانم رئیس دزدها ؟
مریم : این البته دزدی نبوده وعملیات " انتقال گل " نام داشته که ابتکار خود من است _ بعدشم اون خانم که شکایت کرده ما سند ومدرک داریم مامور اطلاعات رژیم بوده وگرنه چند گل وگلدان که ارزشی ندارد که این مامور رژیم شکایت کرده _ خاک برخودش وشوهرش
پایان قسمت نخست ............. ادامه دارد
ارشیا ارشادی _ نویسنده _ پژوهشگر و دادستان نمادین وافتخاری خانواده های قربانیان ترور واسیران فرقه رجوی
2015/12/18
ارشیا ارشادی 2015/12/17
خائنین وجنایتکاران را نباید یک باره و با شلیک گلوله درقلبشان کشت _ بلکه باید با فروکردم نوک تیز قلم بر وجدان واحساسشان روزی یک با آنها را به مرحله جنون و خود کشی کشاند ....... ارشیا ارشادی
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
یک توصیه : دنبال کنندگان مطالب آگاهی رسان درمورد جنایات فرفه تبهکار رجوی می توانند متن هایی دراین مورد را دراین دو دفتر نیز دنبال نماید >>>>
1 _ زنان اسیر درفرقه رجوی
>>>>>>>>>>>>زنان اسیر درفرقه تبهکار رجوی <<<<<<<<<<<<
2 _ مریم فجر تروریست
>>>>>>>>>>>>>مریم قجر تروریست رابیشتر بشناسیم <<<<<<<<<<<
به زودی بخش دوم طلاق های اجباری ( آخ آخ بریدم ! ) ومراسم عقد های جمعی ورقص رهایی در قرارگاه بدیع زادگان وپارسیان
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
مقدمه _ مریم قجر عضدانلو ( رجوی )بنظرمن زنی است ساده _ بی سواد و ناآگاه که درمیان خیل زنان تحت فریب که به مزاج مسعود رجوی خوش آمده بود وبهمین دلیل پس از ارتباط های پیدا وپنهان بااو از مهدی بی غیرت خواست این زن را طلاق بدهد تا به تصاحب او درآید _مریم درگرماگرم نزدیکی بنی صدر _ رجوی مریم مدتی " کلفت وخدمتکار " فیروزه بنی صدر ( زن اجباری رجوی ) بوده است که فیروزه مریم را زنی کودن _ دست وپا چلفتی _ بیعرضه و دریک کلام فاقد شعور خوانده است .
مریم زمانی ازطرف باند رجوی بعنوان کاندید مجلس معرفی شد _ آرای بدست آوره مریم آنقدر کم وناچیز بودن ( حدود 500 رای ) که دستگاه رجوی علیرغم وقاحت وبی شرمی مثال زدنی اش حتی جرات انتشار رای های او ودیگر کانیداهایش را نکرد .
مریم اصولا هیچ گونه سوادی نداشته وندارد وعلت انتخاب او از طرف مسعود بخاطر همین کودن بودن وفرمان پذیری بوده است
نگارنده به مریم قجر نوعی احساس ترحم دارم و برای این زن وشخصیت مصنوعی او با این همه فیگورهای ناشیانه بعنوان یک زن دراوج حماقت وتوهم متاسف می شوم _ او یک قربانی است _ یک قربانی شیاد ودروغگو که صدها زن را فریب داده وبه قربانگاه رجوی فرستاده است _ مریم بی شک درهمه چنایت ها وخیانت ها وسرکوبگری های مسعود مفلوک ومعدوم شریک است و باید زمانی دستگیر ومحاکمه گردد _ درپشت چهره این زن " مصنوعی " با این همه دجالگری وخیالپردازی وژست وفیگورهای مسخره که از مسعود و مشاورانش یاد گرفته واجرا می کند چهره زن بی پناه وآواره و بی وطنی وبی هویتی وشکست خورده ای را می بینم که روزی چند بار آرزوی مرگ می کند _ اخیرا با تشدید بیماری های رنگارنگش چهره واقعی اش بخوبی نشان می دهد با مرگ فاصله چندانی ندارد _ استفاده از هورمن ها و عمل جراحی ها متعدد وممتد بی شک نه تنها نمی توانند جلوی مرگ زود رس این شخصیت تقلبی رابگیرند بلکه سقط شدن اورا جلو می اندازد .
چهره بی رتوش مریم قجر سال 2007
***********************************
مریم قاجار خیلی دوست دارد با نشریات ورسانه ها گفتگو کند ولی از آنجا که طبق شرایط فرقه گزارشگران باید ازاو سئوال های قبلا بررسی وچک شده بپرسند و خط قرمزها را رعایت کنند بنابراین هیچ رسانه ای حاضر به پذیرش این شرایط ضد آزادی اندیشه و بیان نشده وچنین است که دستگاه تبلیغی فرقه رجوی با پرداخت هزینه وخرید نشریات درجه هشتم وبی مخاطب برای او گفتگوی از پیش طراحی شده تنظیم می کنند _ گفتگوهایی که هیچ حرف تازه ای خارج ازادبیات مشخص فرقه ندارد وتکرار وتکراری هستند _ اکنون بنده تصور کردم که درعالم واقعی بعنوان یک پرسشگر مقابل او نشسته ام وسئوال های حقیقی می پرسم واوهم فازغ از این شخصیت قلابی ومصنوعی خود پاسخ های حقیقی وراست می دهد و این شد نتیجه گفتگوی من با مریم قجر
چهره بی رتوش وصاف کاری مریم قجر درسال 2015
*****************************************
گزارشگر : باتشکر اگر ممکن است خودتان را معرفی وتعریف کنید
مریم : بنام مسعود وخلق سابقا قهرمان و مامور وزارت اطلاعات کنونی من مریم قاجار62 ساله و رئیس جمهور برگزیده مسعود مفلوک هستم و کارم هم همین است 22 سال است با بچه ها درچراگاه اشرف و " اوور " می چریم و بفرمان مسعود مرتب پیام و نظر یه برای جهان متصاعد می کنم وکار دیگری هم نه بلدم ونه وظیفه ای دارم
گزارشگر : مدت 22 سال سخت نیست ؟ اگر ممکن است یک روز کاری تان را شرح دهید
مریم : درسته خیلی سخته ولی مسعود می گفت تو از مادرت خانم رئیس زادیده شده ای وبهت خیلی میاد_ کارروزانه هم اینکه صبح که بلند می شوم می روم تو جایگاه وبچه ها سرود می خوانند وازجلوی من رژه می روند وبعدش من صبحانه می خورم وگزارش های عمنلیات جاری و غسل هفتگی بچه هارا می خوانم ودستور تشویق ویا تنبیه امضا می کنم _ بعدش کلاس " مریم وانقلاب " رابرگزار می کنم _ با تلفن به رودی عزیزم یک انرژی خاصی می گیرم وبعدش اخبار سایت هارا می خوانم وحرص می خورم ومجبور می شوم قرض ضد التهاب وتشویش وپوکی استخوان وچند قرص دیگر بخورم ومثل مرده ساعتی برم تو اناق درب را قفل کنم و باخودم جلوی ائینه عملیات جاری وغسل هفتگی برگزارکنم
_ خلاصه تف به مسعود وتف به این زندگی تکراری وبی نتیجه و خفه کننده _ کاشکی رئیس جمهور نمی شدم _ چه غلطی کردم تف به گورت مسعود کثافت .....
چهره بی رتوش وصاف کاری وبتونه مریم قجر سال 2012
*************************************
گزارشگر : شما جمعا رئیس جمهور چند نفر هستی ؟ مریم : دقیق دقیق طبق امار مهوش حدود 1000 نفر _ تازه اینها هم با دریافت حقوق بمن میگن خانم رئیس _ ولی تعداد اصلا مهم نیست وکیفیت مهمه مثلارودی جولیانی عزیزم و جان بولتن به صد تا ازاین لیبرتی های قبلا اشرفی می ارزند _ رودی که به درستی جای خالی مسعود را از همه جهت برای من پرکرده فداش بشم یک پارچه شهرداره ومهنم خانم رئیس خوب بهم میایم نه ؟
گزارشگر : گفتی اشرف _ اشرف چی شد ؟ قراربود اصلا نجنبد ولی فروریخت چرا ؟
مریم : ببین مسعود کاسبه _ می ده _ می گیره _ میده _ می گیره _ اسلحه هاروداد برای خودش حفاظت امریکایی گرفت و بعدش اشرفو داد _ خط خوردن لیست امریکا روگرفت ومینا خیابانی رو داد _ منو گرفت _ ای _ افسوس که دود شد رفت هوا _ کجایی مسعود ؟
گزارشگر : مسعود چی شده ؟ کجاست ؟ مرده ؟ یا درحال مرگه ؟
ببینم تو مامور اطلاعاتی یا خبرنگار مگه قرارمون نبود نیایی اینور خط سرخ ؟ _ بااین همه میگم جسم مسعود که مهم نیست _ اسمشه که مهمه _ مرده وزندش باهم فرقی نداره ومهم اینکه اسمش تو" کتاب گینس "ثبت شده
گزارشگر : نشنیده بودم اینو کمی توضیح بده لطفا درچه مورد رکورد کسب کرده وکتاب گینس ؟
مریم : تو زمینه رکورد زن داشتن تاحالا چهارصد وخورده ای زن تو حرمسرایش ثبت شده وماهم با گینس تماس گرفتیم _ رفت لیبرتی وبعدش هم اومد اروپا وامریکا اسم همه را ثبت کرد .
گزارشگر : چهارصد تازن ؟ خوب حالا این زنان درغیاب مسعود چکار می کنند ؟
مریم : مهم نیست اصل کار گینس بود که قبول کرد واین زنان هم درگوشه وکنار ول هستند ومثل کرم وول می خورند _فقط اسمشه زن مسعودن ولی با دیگران انقلاب ایدئولوژیک می کنن _ البته مسعود هم کبریت بی خطره و از همان جوانی هم " افسرده بهی " ثابت وبی حرکت وخاطرجمع ولی دلش می خواست جایی اسمش ثبت بشه ومنهم کمکش کردم
گزارشگر : همه گفتند ومی گویند که شماباید فورا این 1900 نفر را از عراق خارج کنین چون خطرناکه ولی انتقال کند پیش می رود علت چیست ؟
مریم : ما برای اینها پول خرج نمی کنیم چون الان همشون زپرتی ومردنی هستند ومسعود می گفت : اینها مفت هم گرون هستند وفقط به درد لیست مرده ها می خورند _ من برای هرکاری یک راه حل دارم _ گفتم که اشرف را ملک اهدایی سید الرئیس به مسعود بوده یا بفروشید ویا اجاره بدین تا ما با پولش این ارتش فرسوده اسقاطی رابیاریم البانی تا قبل از مردن یک نفس بکشند
گزارشگر : خوب اینها تو البانی قراراست چیکار کنند ؟
مریم : یک سریشون که مامور اطلاعات هستند ومی خواهد ازانقلاب من دست بکشن _ این نفوذی هارا بیرون می کنیم _ نصف بیشترشون هم که وقتی میاریم فورا می بریم بیمارستان تا اونجا بمیرن _ بقیشون راهم داریم یک چراگاه بزرگ تو البانی می سازیم وولشون می کنیم بچرند تا بمیرند.
گزارشگر : پس ارتش آزادی _ صدتا اشرف _ رزمندگان برپا وبرجا _ هم سنگر هم گونی نوبت سرنگونی چی شد ؟
مریم : خوب شما بودی با چند صدتا پیر مرد وپیر زن دیوونه زنجیری بیمار روحی روانی چه غلطی می کردی ؟ با همین شعارها اونا کیف می کنن وخرغلت می زنند _برای سرنگونی هم مسعود معدوم حجت را تمام کرد وقبل از مرگ بمن وصیت کرد و گفت : سرنگونی اصلا بمن مربوط نیست ومن فقط تو اون دنیا پارتی شون میشم که زیاد هیزم داغ تو ما... اینها نکنن .......
گزارشگر : پس شما دوباره پس از 34 سال دوباره وارد فاز سیاسی شدید ولی بازهم که از امریکا واسرائیل عاجرانه تقاضا می کنین به ایران سخت بگیرن واگر هم شد حمله کنند اینو چطوری تحلیل می کنید ؟
مریم : مسعود معدوم فداش بشم البته برخی وقت ها اشتباهات کوچولویی کرده مثل اعلام سرنگونی ششس ماهه _ یک ساله _ دهساله _ 20 ساله وولی خوب این مماشاتگرها نگذاشتند _ مثلا اگر سال 60 امریکا به کمک سید الرئیس می آمد وایران را بمباران شیمیایی _ میکربی _ اتمی می کرد حرف مسعود هم درست از آب درمیامد ومن ومسعود هم برمی گشتیم ولی نکرد واین شد که سرنگونی 6 ماهه حالا 34 سال طول کشیده _ اگر امریکا واسرائیل همان سال 60 که ما فرارکردیم حمله کرده بودند الان من برگشته بودم و بجای رئیس جمهور پلاستیکی دست کم بیوه زن رهبر معدوم شده خالق انقلاب ایدئولوژیک بودم
گزارشگر : شایعه وخبر هایی هست که شما دونوع سرطان دارید وشیمی درمانی می شوید این خبرها تاچه حد به حقیقت نزدیک هستند ؟
مریم : من تکذیب نمی کنم که مثل همه بیماری های کوچولو دارم ولی اینکه سرطانم پیشرفته است را تکذیب می کنم من دارم مبارزه می کنم شب وروز خوب طبیعیه ممکنه دشمن به یک جای من هم حمله سنگین بکنه ودردم بیاد _ ولی من ازهمین جا به همه می گویم محاله من زودتر از رودی جولیانی عزیزم بمیرم _ دوتایی وصیت کردیم مارو تویه گور بزارن تا همیشه کنار هم باشیم .
گزارشگر : بگذریم نظرت راجع به توافق کشورهای گروه 5+1 و سفر مسئولین اروپایی به ایران چیست ؟
مریم : ماقبلا هم با گوسپندان مقاوم اعلام کردیم که همه اعضای 5 + 1 مامور اطلاعاتی رژیم هستند وهرکس هم برای هرکاری ازاروپا وامریکا به ایران سفرکند مامور رژیم است وما که مقاومت هستیم نفرین کردیم وگفتیم : الاهی قلم پای همه تون بشکنه _ الاهی چرخ هواپیمایتان درهوا پنچر بشه _ الاهی تو چاله هوایی گیر کنین ونتونین بیاین بیرون ذلیل مرده ها _ ما به زودی لیست حقوق ماهیانه همه این مامورین اطلاعات را چاپ می کنیم .
گزارشگر : نظر شما راجع به فرارهای اعضای شورا ی رهبری ( خانم سلطانی ..) و افرادی چون قصیم وروحانی وباستان سیرویغمایی وو چیست ؟ ایا این فرارها نشان مختومه شدن پرونده سازمان شما نیست ؟
مریم : این بتول سلطانی از بیعرضگی این اشرف نشینان حیف نان توانست فرار کند _ بنا برحکم مسعود که بااون بالا بالاها در تماس دائم است حکم فرار زنان مرگ است و نمی شود که کسی بااین همه اطلاعات فرار کند وپته مارا بریزد روی آب _ ولی شد واین رقیه مشهدی اغا وفائزه خباثت کار راهم فرستادیم دنبالش و گفتیم برگرد ما دستور می دهیم مرادی دوباره شوهر توشود حتی گفتیم 5000 دینار هم بهت می دهیم به شرطی که " شتر دیدی _ ندیدی " ولی قبول نکرد چون مامور اطلاعات رژیم بود _ مسعود می گفت : هرکس فرارکنه خائن است وباید اورا کشت وکسی حق ندارد بمن شک کند _ چه برسد به فرار
درمورد یغمایی وقصیم وروحانی این ها تقاضای دوبرابر شدن مواجب می کردند ومی گفتند ما ازبسکه دروغ گفتیم به سرطان حنجره دچارشدیم وبنابراین باید به ما دوبرابر مزد بدهید ما با 50 درصد افزایش هم موافق بودیم ولی آنها گفتند نچ نچ فقط صددرصد _ ولی این یغمایی را ماشاعر کردیم او ن با تعریف ومدح من ومسعود شاعر شد حالا می گفت دیگه صرف نمی کنه من کلی به مخ معیوبم فشار آوردم ودرباره مهرتابان یک لامپی شعر وترانه سرودم حق من است دوبرابر حقوق دریافت کنم _ من که یک عمر از تونل انقلاب خواهر مریم رد شدم وزنم راهم دودستی تقدیم مسعود کردم باید حقوقم صددرصد افزایش یابد وگرنه می روم وجدا می شوم و خلاصه کار خودشان را کردند البته ما صدها سند ومدرک داریم که این سه نفر ازاول هم مامور اطلاعات ونفوذی بوده ومی خواستند مسعود را چیز خور کنند وبه قتل برسانند _ پس همان بهتر که بروند گم شوند ما کارمند گستاخ و دبه درآر نمی خواهیم و بعد اینکه فرارکردند منهم کم اخراجشان را صادر کردم ......در سازمان ما مثل همه گروه های انقلابی ورود آزاد وخروج ممنوع است .....
گزارشگر : می گویند شما مثل پادشاهان قجر زندگی می کنی وکلی نوکر وکلفت وخدمه وحشمه ومحافظ دارید درسته ؟
مریم : ببینید من خانم رئیسم گوسپندان مقاومتم وهر رئیسی بالاخره کاخ ونوکر وکافت ومحافظ وپیش مرگ ومیرزا بنویس می خواد _ مگه من چیم از اوباما و اولاندا و نتان یاهو واین انگلا مرکل کمه ؟ تازه ناصرالدین شاه قاجار پدر پدر پدر من بوده _ من که نباید از اجدادم کم ترباشم _ درثانی من با چهارصد تا آدم بی مصرف وبیعرضه وبیکار وعلاف که دورم را گرفته چه کنم ؟ خوب باید یک کاری برای این بی مصرف ها درست کنم یانه ؟ منهم براشون کار تعین کردم _ مریم و شهرزاد که پیش مرگم هستند ومهوش هم مسئول عملیات جاری وعسل هفتگیه وبقیه هم نگهبان و باغبان و نظافت چی هستند وشب وروز ازمن مراقبت می کنند _ تعدادی شون هم مسئول دزدیدن گل وگلدان از قبرستان اوور هستند_ تعدادی شون هم چماقدارند وبه جداشده ها حمله می کنند وپاچه گاز می گیرند _ من این همه شغل ایجاد کرده ام بداست ؟
گزارشگر : آخه گل وگلدان دزدی هم شد شغل ؟ فکر نمی کنی برای تو بدباشد که بهت بگویند خانم رئیس دزدها ؟
مریم : این البته دزدی نبوده وعملیات " انتقال گل " نام داشته که ابتکار خود من است _ بعدشم اون خانم که شکایت کرده ما سند ومدرک داریم مامور اطلاعات رژیم بوده وگرنه چند گل وگلدان که ارزشی ندارد که این مامور رژیم شکایت کرده _ خاک برخودش وشوهرش
پایان قسمت نخست ............. ادامه دارد
ارشیا ارشادی _ نویسنده _ پژوهشگر و دادستان نمادین وافتخاری خانواده های قربانیان ترور واسیران فرقه رجوی
2015/12/18
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
قابل توجه ویاد اوری : هرگونه نظر شامل توهین _ تهمت _ ناسزا و کلمات رکیک وزننده حذف می گردد _ قوانین اخلاقی _ و رعایت اصول ادب دمکراتیک حکم می کند درکمال آرامش وبا استفاده از ادبیاتی متمدنانه درباره متن یاداشت بنویسید _ باسپاس از حسن توجه و همکاری شما _ ارشیا