۱۳۹۴ آذر ۲۰, جمعه

ماجرای محاکمه و ترور علی زرکش وهمسرش مهین رضایی درعملیات فروغ و دستور قتل مجتبی میر میران ( شاعر ) درعراق توسط مسعود رجوی

ماجرای محاکمه وترور علی زرکش وهمسرش درعملیات فروغ وقتل مجتبی میر میران ( شاعر ) درعراق به دستور مسعود رجوی 


&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
ارشیا ارشادی 2015/12/12

مقدمه _  طی سال های 1356 تا 1382 دردوران حکومت دیکتاتوری مسعود رجوی خائن درقلعه مخوف اشرف وسایر پایگاه های اهدایی صدام ده ها نفر از اعضای منتقد ومخالف وخواهان جدایی  در محاکمات ضد انسانی برپاشده به دستور مسعود رجوی محاکمه  _ بازجویی _ شکنجه وبه زندان های انفرادی وقتل محکوم گردیده اند که از جمله می توان به ترور علی زرکش وهمسرش مهین رضایی _ مجتبی میر میران _ قربانعلی مرادی _ معصومه غیبی پور _ هما سرشار _ مرجان اکبری _ آلان محمدی _ مینو فتحعلی _ مهری موسوی _ مارینا سراج _ کامران بیاتی _ کریم پدرام _ محمد نوروزی ووو اشاره نمود 

دراین نوشتار چند قسمتی تلاش براین است که چگونگی قتل این اعضای ناراضی ازلابلای خاطرات اعضای سابق فرقه رجوی استخراج و بصورت بازشکافی مورد بررسی قرار گیرد _ دربخش نخست ماجرای محاکمه وترور علی زرکش وهمسزش مهین رضایی و قتل مجتنبی میر میران شاعر( میم بارون ) خواهم پرداخت _ دوستانی که دارای اطلاعات بیشتری دراین مورد هستند می توانند با ارسال پیام بر غنی این نوشته پژوهشی بیافزایند _ باسپاس قبلی .


الف _ چگونگی محاکمه و علی زرکش و ترور این عضو قدیمی فرقه رجوی وهمسرش مهین رضایی درعملیات فروغ 

بعد از شروع عملیات تروریستی از خرداد 1360 وفرار مسعود رجوی وبنی صدر درمرداد همانسان ازایران دربهمن 1360 مرکز فرماندهی ترور فرقه رجوی درشمال تهران شناسایی ومورد حمله قرارگرفت دراین حمله 20 نفر ازجمله موسی خیابانی وهمسرش و اشرف ربیعی به قتل رسیدند و این حادثه درواقع پایان حضور فرقه رجوی درایران بود _ بنابرگزارش ها تعداد اندکی ازاین سران تروریست توانستند جان سالم بدر برند _ پس از این شکست سوزان علی زرکش اراعضای قدیمی فرقه رجوی ازطرف مسعود به جانشینی  موسی خیابانی منصوب گردید _ حدود چندماه بعد علی زرکش وهمسرش مهین رضایی نیز ازایران به فرانسه گریختند( سال 1361 ) و صحنه از وجود سران ترور کاملا پاکسازی گردید _ گرچه عملیات تروریستی کم وبیش تاسال 1363 ادامه داشت ولیکن دستور اینگونه عملیات از فرانسه ومقر ترور " اوور " توسط مسعود رجوی به بقایای فرقه درایران صادر می گردید_  از 30 خرداد 1360 تا پایان سال 1363 حدود 300 نفر ازاعضای فرقه رجوی دردرگیری ها کشته شدند ویا پس از دستگیری ومحاکمه اعدام گردیدند _ طی دومرحله عملیات تروریستی فرقه رجوی تحت نام >> بی آینده کردن رژیم  و قطع سرانگشتان رژیم جمعا رقمی بیش از 12/000 نفر از مردم ومسئولین ایران کشته شده وصدها نفر مجروح ومعلول گردیدند .


محاکمه علی زرکش درخانه تیمی " اوور سورواز " به فرمان مسعود رجوی وصدور حکم مرگ نامبرده 

درباره نقش علی زرکش وفعالیت های او درعراق قبل از اخراج مسعود رجوی از فرانسه وسفر به عراق می توانید مراجعه کنید به خاطرات آقای داوود باقروند ارشد از اعضای بسیار قدیمی وباتجربه و جداشده از فرقه رجوی به این آدرس _ بنده از جانب داوود باقروند ارشد بخاطر ادبیات سخیف فرقه رجوی که درنوشته هایش بکاربرده پوزش می طلبم 





 مسعود رجوی شیاد ودجال ازهمان دوران های سابق دو عادت وخصلت  ابلهانه داشته است _ نخست عشق و  شهوت رسیدن به قدرت حتی درحد پاسبان یک محله _  ودیگری انداختن تقصیر شکست های خود به گردن دیگران واین خصلت های احمقانه تا لحظه مرگ هم همراه او بوده است  وبهمین دلیل شکست ونابودی تشکیلات تروریستی خود درایران رابه گردن علی زرکش انداخت و اورا به همین دلیل درفرانسه محاکمه کرده است !  >> لازم بیاد آوری است بااینکه علی زرکش دراوائل سال 1361 باهمسرش از ایران خارج شده وبه عراق رفته بود فرقه رجوی همچنان به دروغ نامبرده را مسئول ستاد
 داخل کشور معرفی می کرده است ! 
 اتهاماتی که مسعود رجوی علیه  علی زرکش درجریان محاکمه متوجه او نمود  عبارت بودند از :

1 _ مسئولیت لورفتن پایگاه اصلی دربهمن 60  بعنوان مسئول حفاظت واطلاعات 
2 _ خروج بدون اجازه با همسرش از ایران درسال 1361
3 _ ایجاد موانع جدی در پیشرفت کار دفتر سیاسی ( گذاشتن بار همه شکست ها بردوش رهبری )
4_ عدم تحرک کافی درجمع آوری اطلاعات از جبهه ها 
5_ تلاش برای خالی کردن زیرپای رهبری جهت تصاحب مقام او بعنوان رهبر
6_ مخالفت با ارتقای ایدئولوژیک  و بالارفتن جایگاه مریم 
7_ مخالفت با فاز نظامی وعملیات مسلحانه دهه شصت 
8_ مخالفت با رهبری فردی بجای رهبری جمعی 

محاکمه علی زرکش درحضور مسعود ودیگرنزدیکان او دوجلسه چندساعته بطول انجامید ودرنتیجه مسعود رجوی درمقام دادستان ورئیس دادگاه علی زرکش را به خلع رده ( جانشینی خود ) واعدام محکوم نمود . 
بنابر شهادت ناظران این دادگاه رجوی نشان علی زرکش درطول دادگاه ساکت بود و کوچکترین واکنش ودفاعی ازخود نشان نداد ه است _ ازنکات جالب این بیدادگاه این بوده است که مسعود رجوی با تهدید وارعاب وفشار  و تنبیه مهین رضایی (همسرزرکش ) رامجبور کرده است علیه او شهادت بدهد ! 
پس ازاین دادگاه رجوی علی زرکش به یک زندانی انفرادی درپایگاه منتقل وتا زمان خروج از فرانسه وسفربه عراق زندانی بوده است ..

انتقال به عراق جهت اجرای حکم مرگ علی زرکش 
گرچه مسعود رجوی جرات نکرد علی زرکش را درفرانسه اعدام کند ولی بارها به اجرای حتمی حکم درباره او اشاره وتاکید نمود ....
بعد از ورود رجوی به عراق اووهمراهانش مدتی درهتل بودند وپس از ملاقات رجوی بامسئولین عراقی بخشی از  پادگان العظیم دراستان دیالی دراختیار آنها قرارگرفت _ مسعود رجوی دستورداد علی زرکش دریک بنگال زندانی گردد ودرهمین حال از مهین رضایی همسروی درخواست می کرد که از علی طلاق بگیرد _ 
علی زرکش ازسال 1365 تا 1367 درزندان بود _ حمله فروغ فرصتی شد تا مسعود رجوی دستور حذف وترور علی زرکش رابه اجرا گذارد _ علی زرکش درمدت زندان موفق شد تا نامه ای راکه درعتراض به شرایط سازمان نوشته مخفبانه به دست همسرش برساند _ این نامه پس از کشته شدن مهین رضایی همسر زرکش درجیب این زن یافت شدوبدست نیروهای ایرانی افتاد 
یک روز قبل از عملیات فروغ مسعود رجوی علی زرکش را بحضور پذیرفت وازوی خواست وصیت نامه خودرا بنویسد  بعدها دستگاه تبلیغی فرقه رجوی یک وصیت نامه جعلی از علی زرکش منتشر نمود که با نامه علی زرکش به همسرش بسیار تفاوت داشت این تفاوت بخوبی نشان می دهد که  علی زرکش نویسنده آن وصیت نامه نبوده است . 

نامه مخفیانه علی زرکش به همسرش >>>>  مسعود و بدنبال او مرکزیت تصمیم به اجرای عملیات فروغ گرفته اند به این دلیل که نیروهای رژیم متزلزل شده اند ولذا مانعی درراه این عملیات نیست _قبلا  صحبت ازحرکت بهمن وار توده هابود ولی در طرح نقشه عملیات فروغ روی پارامتر مهم حمایت مردم سخنی درمیان نیست و مسعود می خواهد بایک ضربه تنه رژیم را واژگون کرده ومردم را بصورت تماشاچی پشت رینگ نگاه دارد _ مسعود می گوید اگرمردم بامانباشند برماهم نیستند وتابع قدرت اند _ اگرکپه قدرت به سوی ماچرخید مردم هم بدنبال ما خواهند آمد _ من معتقدم این حرکت ( عملیات فروغ ) جدا ازتوده ها یعنی اراده گرایی واین عینا شرایط 7 تیر ( انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی ) می باشد ویاد آور آرزوهاست _ مانباید یک باردیگرازهمان سوراخ گزیده شده وبه یک اشتباه استراتژیک تن دردهیم _ من قبلا دربحث ها بامسعود رجوی گفته ام وتکرار می کنم حرکتی که بدون پشتوانه مردمی انجام گیرد حتی درصورت موفقیت بایک بند وبست مراجه خواهد شد وبهمین دلیل من هم مخالف مبارزه مسلحانه وفاز نظامی بوده ام وهم مخالف امدن به عراق وبهمین دلیل ازطرف مسعود متهم به خیانت شدم _ بهمین دلیل مرا تصفیه وله وبه اعدام محکوم کردند آنهم با اتهاماتی که هیچکدام بمن نمی چسبند _ من با اطمینان به عدم موفقیت عملیات فروغ می دانم که پس از آن مسئولیت همه  شکست ( استراتژی  وتاکتیک )  بردوش کسی غیر از مسعود  رجوی خواهد افتاد منتها نمی دانم این بار با چه انگی وبه چه شکلی ؟   _ ممکن است تو سئوال کنی با این ذهنیت  چرا درعملیات شرکت می کنی ؟  نمی دانم شاید تحمیل شرایط باشد _ شاید توسل به راهی جهت رفع ابهامات _ من همچنان معتقد به اصلاح ازدرون هستم حتی اگرجان خودرا دراین راه برسر آنراه بگذارم >>> علی زرکش تیرماه 67 

درحالیکه علی زرکش دردرون زندان همچنان به فکر اصلاح راه بود دراتاقی دیگر مسعود رجوی به دونفر از نزدیکان خود دستور قتل علی زرکش وهمسرش را درهمان اوائل حمله فروغ ابلاغ می نمود 
نقشه رذیلانه مسعود رجوی برای حذف یکی از نزدیک ترین دوستانش گام به گام پیش می رفت و قراربود که او وهمسرش درحین عملیات ترور گردند و کشته درگیری اعلام شوند ولی یک جای کار اشتباه در امد وآن اینکه پس ازترور علی زرکش وهمسرش مهین رضایی مهاجمان به خاک ایران که زیر آتش شدید مدافعان میهن بودند موفق به بازگرداندن جنازه های این دو نشده وآنها را درخاک ایران جا گذاشتند _ شواهد جسد این دو نشان از آن داشت که ازپشت سر هدف دقیق تک تیر قرارگرفته بودند _ پیداشدن نامه مخفیانه واعتراضی  علی زرکش درجیب لباس همسرش از همه نقشه های مسعود رجوی  برای نابود کردن این دو طی عملیات فروغ پرده برداشت وکاملا مشخص شد مسعود رجوی رهبر فرقه کوچکترین انتقاد به خودرا نمی پذیرد ومنتقدئان خودرا حتی درحد وقواره های کسی چون علی زرکش ( جانشین خیابانی ) ومعاون ودوست دیرینه  خودرا به راحتی ازسرراه خود برمی دارد _ قتل علی زرکش وهسرش برگ دیگری بر جنایات وقتل های مسعود رجوی افزود .

قتل های مشکوک درقلعه مخوف اشرف _ نامه کمال رفعت صفایی


فرمان قتل  مجتبی میر میران شاعر ( میم بارون ) معترض به فرقه  مسعودرجوی دراشرف 

یکی ازشگردهای فرقه رجوی ودرراس آن مسعود فریب _ جذب وبدنام کردن ودرصورت امکان حذف تلاشگران صحنه ادبی وفرهنگی بود _  ودراین راستا  می توان به سرگذشت سه تن ازاین فریب خوردگان بی سرانجام وجداشده اشاره نمود  >>  کمال رفعت صفایی _ اسماعیل وفا یغمایی_ محمدعلی اصفهانی  و مجتبی میر میران 

اسماعیل وفا یغمایی که طبع شعر ونوشتن داشت ازنوجوانی دردام فرقه رجوی اسیر شد ومدت 40 سال بااین تشکیلات ضد بشری وتروریستی همکاری نزدیک داشت _ بسیاری ازسرود های این فرقه را یغمایی  سروده است _ یغمایی را می توان یک تلاشگر وادیب نامید  _ یغمایی درکنار سرایش چندین سرود ه وده ها نوشته همچنین دروصضف مسعودومریم دغلکار وشیاد مدح وسرایش هم نموده است و به درستی می توان اورا شاعر دربار دیکتاتوری رجوی کوتوله نامید .
یغمایی هم همانند دیگر نزدیکان فرقه رجوی باهمسر وتنها پسر خود ( امیر واکرم حبیب خانی  ) به عراق رفت ودراردوگاه های رجوی زندگی کرد _ یغمایی در اجرای دستور تشکیلاتی مسعود رجوی همسر خودرا طلاق داد وحلقه اش را تحویل نمود 
پس ازحمله امریکا به عراق یغمایی ازآن کشور خارج گردید وفرزندش امیر نیز ازفرقه رجوی جدا شد وبه کمپ تیف رفت _ گرچه یغمایی چند سال بعد بطور مخفیانه از فرقه رجوی جداشد ولیکن همسرسابق او همچنان اسیر فرقه رجوی درکمپ لیبرتی است _  یغمایی چندسال پیش این سئوال را مطرح کرد که اگر همسر سابق ومادر فرزندش زنده است درباره او اطلاع رسانی گردد وخلاصه سراغ همسرش راگرفت _ این درخواست با واکنش جنون آمیز فرقه رجوی مواجه گردید  وسیل توهین ها وناسزاها به سوی او روان گردید _ فرقه رجوی بعدها اکرم حبیب خانی رابه صحنه آورد تاعلیه همسر سابق خود ناسزا وتوهین تقدیم نماید _ بهرصورت مشص شد همسر اسماعیل زنده است وهنوز نا وتوان دادن فحش وناسزا را دارد ! 
 اسماعیل وفا حدود 12 سال است ازاین فرقه 85  درصد فاصله گرفته است _ گرچه درگفتگوها ونوشته هایش همچمان به نوعی سانسور وتحریف تاریخ می پردازد وارکنار بسیاری از واقعیت ها با چشم برهم گذاشتن وخود سانسوری گذر می کند 
یغمایی  آگاهی واطلاعات مهمی دراختیار دارد که البته درگفتگو با همنشین بهار بطور قطره چکانی و با خود سانسوری بدانها می پردازد _ آنچه مسلم است اینکه اسماعیل یغمایی کم کم مشغول نقد اشتباهات وبازگویی گذشته ناسالم خود شده است وامیداست که پرده پوشی وسانسور وتحریف تاریخ را کاملا کنار بگذارد و دروغ هم نگوید >> اسماعیل دریکی از گفتگوهای خود درباره راه پیمایی 30 خرداد 1360 آمار دروغ فرقه رجوی راعینان تکرار نمود _ نگارنده در قالب یک گزارشگر مطبوعات دران روز درصحنه بودم _ کل جمعیت شرکت کننده دربهترین برداشت حدود 3 تا 4 هزارنفر بیشترنبود _ راه پیمایی از دانشگاه تهران شروع ودرنزدیکی میدان فردوسی متوقف گردید _ چندین برابر اعلام نمودن این راه پیمایی خشونت امیز غیرقانونی ( بخاطر شرایط ویژه جنگی ) هیچ یک از هزاران درد بی درمان فرقه رجوی را تسکین هم نمی دهد _ پس دروغ ممنوع 


محمد علی اصفهانی  ترانه سرا ونویسنده ادبی نیز فریب فرقه رجوی راخورد وبه این گروه پیوست _ اصفهانی چند ترانه درزمان عضویت خود سرود و مدیریت نشریه ایران زمین رانیز بعهده داشت _ اصفهانی نیز نزدیک 15 سال پیش ازاین گروه تروریستی رسما جدا گردید .
 کمال رفعت صفایی _  کمال نوسرای جوان نیز فریب فرقه رجوی را خورد وبه عضویت این فرقه درآمده وعازم عراق گردید _ کمال پس از پی بردن به ماهیت کثیف رهبریت فرقه درسال 1370 ازاین فرقه جداشد وتوانست جان سالم به دربرد _ کمال درسال 1373 دراثر ابتلا به بیماری سرطان درفرانسه درگذشت _ کمال پس از جدایی از فرقه رجوی باسرودن چند شعر به نقد مناسبات ضد انسانی ودیکتاتوری درفرقه رجوی پرداخت .


قتل مجتبی میر میران درعراق  به دستور مسعود رجوی 

مجتبی میر میران شاعر ونویسنده جوانی که به فرقه رجوی پیوست اما برخلاف سه نفر بالا سرانجام دردناکی داشت _ مجتبی علاووه برسرایندگی درنشریه مجاهد کار می کرد و همچنین گویندگی رادیو و سردبیری اخبار تلویزیون فرقه رجوی را بعهده داشت _ مجتبی میر میران پس از انقلاب ایدئولوژیک  ودستور طلاق های اجباری حاصر به طلاق همسر خود  نشد وبه مخالفت برخواست وبهمین دلیل مدتی درزندان تحت برخورد بود وپس از آزادی فرمان قتل او بعنوان یک معترض به انقلاب ازجانب مسعود رجوی صادر گردید _ مجتبی میر میران حدود یک سال پس از انقلاب ایدئولوژیک  بدلیل ناراحتی ومخالفت  مدتی عزلت وگوشه گیری را انتخاب کرد وهمین فرصت  باعث شد مسعود رجوی فرمان قتل اورا صادر کند و درهمین راستا جلادان فرقه به اتاق اورفتند ونامبرده را درکمال شرارت وبیرحمی حلق اویز نمودند .
گرچه درگزارش خاطرات اعضای سابق فرقه آمده است که از مجتبی کتاب ویا جزوه شعری  بنام " قبیله سبزپوشان "  منتشر شده ولیکن هیچ اثری ازاین کتاب موجود نیست _ بنابرخاطرات اعضای سابق مسعود رجوی پس از حلق آویز کردن مجتبی دستور دار هراثری ازاین فعال ادبی وی  وجود دارد برچیده ونابود شوند  _  وبهمین دلیل امروزه علیرغم گسترش وسائل ازتباط جمعی از جمله اینترنت کوچکترین اثری از اشعار ویا عکس این هنرمند مقتول  وجود ندارد که این خود می تواند بهترین دلیل حلق آویز نمودن این فعال ادبی اسیر درچنگال خونین فرقه تبهکار رجوی باشد .

این شعرکوتاه توسط یکی از دوستان نزدیک این شاعر مقتول دراختیار اینجانب قرارگرفته است _ باسپاس

خشکی تا ناکجا ( سروده مجتبی میرمیران ) 

آب هم دراین دفینه متروک 
تیره وتار است 
گویی  همه چشمه  ها  در شلاق گرم خورشید
بادهان باز خشک شده اند 
چه آسمانی دارد این حصار درحصار
 همه پرنده ها قهر کرده اند 
ازچشم تاچشم آسمان
سواره سکوت می تازد 
ومن بدنبال غیبت ستاره ها 
همه جارا گشته ام 
آه ای خورشید 
هنگام دوروگم شدن 
مراهم باخود ببر 
دراین محدوده دلتنگ 
جایی برای نفس کشیدن نیست 
می نویسم وخط می زنم وپاره می کنم 
من فراموش شده ترین 
قلم بردست تاریخم 
آیا تاریخ نشانی ازبی نشانها را هم ثبت می کند ؟ 

>>>> تاریخ سرایش دقیقا مشخص نیست ( سال؟............ دهه شصت ) 

با یاد این  سراینده مقتول _ سران فرقه رجوی باید بدانند که " ماه برای همیشه "  پشت ابر نخواهد ماند 

ارشیا ارشادی _ نویسنده _ پژوهشگر و تلاشگر حقوق بشروزنان  2015/12/12 









هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

قابل توجه ویاد اوری : هرگونه نظر شامل توهین _ تهمت _ ناسزا و کلمات رکیک وزننده حذف می گردد _ قوانین اخلاقی _ و رعایت اصول ادب دمکراتیک حکم می کند درکمال آرامش وبا استفاده از ادبیاتی متمدنانه درباره متن یاداشت بنویسید _ باسپاس از حسن توجه و همکاری شما _ ارشیا