۱۳۹۵ خرداد ۱۰, دوشنبه

گزارش ویژه همراه تصویر ازعراق _ وحشت فرقه رجوی ازحضور خانواده ها درمقابل کمپ اسیران لیبرتی _ MEI 2016

گژارش ویژه_ حضور  خانواه اسیران فرقه رجوی درمقابل کمپ آوارگان لیبرتی وهراس سران این گروهک تروریستی _ MEI 2016

ارشیا ارشادی 2016/05/30

مادر نجیبه همچنان چشم انتظار آزادی عظیم ارشادی 
***************************************
مقدمه _ بقایای فرقه  تروریستی رجوی هم اکنون درشرایط وخیمی به سر می برند _  رهبر فراری این فرقه سالهاست درمخفی گاه ها نقشه زیرآب کردن سر اعضای باقی مانده درعراق را می کشد که " حمله موشکی به خود " ازجمله این دسیسه هاست _ درآخرین حمله کاملا مشکوک  سفارشی فرقه رجوی به کمپ آوارگان لیبرتی تعدادی کشته شدند که شکنجه گر معروف حسین ابریشمچی یکی از آنها بود_ بهمین دلیل اعضای گروهی از خانواده ها که عضو اسیر شان یا ربوده وبه فرقه رجوی فروخته شده وبا اسیر جنگ ایران وعراق است نگران شده ودراین شرایط بحرانی عراق عازم آنکشور شده تا شاید با ملاقات اعضای اسیر خود بتوانند امکان آزادی انها را فراهم اورند _ طبیعی است فرقه رجوی درجنین وضعیت اسف بار وبحرانی که هر آن امکان شورش  فرار فردی وجمعی اسیران وجود دارد ازاین حضور دچار هراس ونگرانی وعجز ودرماندگی شده و بجای پاسخ به خواست انسانی خانواده ها گروهی چماقکش حرفه ای و عناصر فخاش _ بی ادب وایدئولوژیکی  وتهی از مغزش رابه نبرد با خانواده ها گسیل نموده است .

>>>>>   پاره کردن  چادرهای ترس ووحشت مزدوران  توسط خانواده ها برخورد مزدوران فرقه رجوی با خانواده هاوسقوط پرده ها <<<<<<<<


مزدوران فرقه رجوی به همین بزدلی هستند  و تشکیلات ضدانسانی این فرقه همانند همین پرده ها سست  وپوشالی وقابل سقوط می باشند 
*****************************************

حضور جمعی از خانواده های اسیران فرقه رجوی با درخواست ملاقات حضوری
درمقابل کمپ آوارگان لیبرتی به روایت تصویر _ عراق خرداد ماه 1395 

دیروز بست نشینی ثریا عبداللهی با درخواست  خاطر ملاقات با اصلان 

وامروز خواهران ایرانپور کوس رسوایی هرچه بیشتر  فرقه رجوی و گروگان گیری این گروه تروریستی را بربام جهان کوفتند 
*****


شکنجه گر _ بازجو _ مزدور ازرده خارج  محمد سادات دربندی 


جانیان _ آدمکشان وتروریست های تحت تعقیب درلباس عکاس وفیلم بردار مرتب از خانواده های اسیران برای مریم قجر تروریست گزارش تهیه می کنند  _ محمد سادات دربندی شکجه گر _ زندانبان _ بازجو واکنون گزارشگر




ومادری که همچنان نام فرزند اسیرش را صدا می کند 


ومادر اسیر دیگری چشم براه دیدن فرزند زندانی خود 


ومادر چشم براهی دیگر 


وخواهر چشم براهی دیگر 




ودختری همچنان به امید دیدار پدر بعد از دودهه بی خبری 

وباز وباز مادری درسن کم توانی و همچنان چشم براه دیدار فرزند 


تروریست _ چماقداران فرقه رجوی درنهایت شرم  به دستور رهبر فراری فرقه مبارزه علیه خانواده ها مشغولند 


ومادرمشتاق دیداری دیگر

مریم قجر تروریست دراین گروگان گیری و زندان سازی وتوهین وآزار  خانواده ها نقش دارد وباید درآینده نه چندان دور پاسخگوباشد 


دربیابانی به وسعت دلگیرترین کویر جهان این خانواده ها فرزندان اسیرخودرا صدا می کنند _ قلعه اشرف فروریخت و درب هیچ زندانی تاهمیشه بسته نخواهد ماند



ومادری دیگر از جنس چشم براهان


ومادروپدران چشم براهی دیگر

ماجرای مشت است وخروار
خواستم شماره کنم 
نشد .... بی شمار بود
ده - بیست _ صد نه ..... صدها
صدها  ها مادر _ پدر _ فرزند _ خواهر وبرادر
صدها خانواده دهه هاست فرزندان خودرا 
درمخوف ترین زندان جهان می بینند 
تلاش می کنند  آنها را بیبینند _ ببویند _ ببوسند
ولی این بی نوایان در زندانی بوسعت یک فرقه مخرب زندانی هستند
زندانی های بی ملاقات  _ بی نامه _ بی پیوند _ بی عکس وخبر سلامت

اسیر گیرها وزندان بان ها اما بدانند 
دوره بردگی به سر آمده 
وسرانجام روزی 
برده ها وگروگان ها سر به شورش آورده
و زندان ها را برسر زندان بان ها آوار خواهند کرد
که این رسم تاریخ است 
............
شرمتان باد که من به جای همه شما ازاین مادران وپدران شرم می کنم وپوزش می خواهم 
به امید آزادی همه زندانی ها وگروگان ها از چنگال فرقه رجوی 
وچشم روشنی مادر ها وپدرهاوخواهر هاوفرزندها 

ارشیا ارشادی 2016/05/30 

۱۳۹۵ خرداد ۹, یکشنبه

نامه ای برای خواهران ایرانپور و سایر خانواده های اسیران فرقه رجوی درمقابل کمپ آوارگان لیبرتی می 2016

نامه ای برای خانواده ایرانپور وبهشتی و سایر خانواده های بست نشین  درمقابل کمپ آوارگان لیبرتی 

ارشیا ارشادی 2016/05/25


مقدمه _  پس از طرح وپیاده کردن دسیسه  تازه فرقه رجوی درپرتاب چند خمپاره ازطرف مواجب بگیران این فرقه درعراق که منجر به کشته شدن تعدادی از ساکنین کمپ گردید  گروهی ازخانواده های اسیران مستقر درکمپ نگران فرزندان خود شده وبا بجان خریدن مشکلات سفر به عراق خودرا برای چندمین بار به مقابل کمپ لیبرتی رسانده وخواست ملاقات حضوری را مطرح وتکرا نموده اند و فرقه رجوی هم گروهی مزدور مخ آکبند وفدایی فرقه را به سوی آنها گسیل نموده تا با توهین وناسزا وبی احترامی این خانواده ها را دور نمایند ... به  فیلم های رسیده  توجه فرمائید .


>>>>>>>>>>  1 _ حضور خانواده ها درمقابل درب بسته زندان فرقه رجوی  حضور خانم بهشتی درمقابل کمپ لیبرتی
>>>>>>>>>>>> 2 _ فیلم وعکس های تازه رسیده از عراق >>> حضور 48 نفر ازخانواده ها ی اسیران درمقابل کمپ خرداد 1395

مزدوران جان برکف ازرده  خارج  صدام همچنان درحال مبارزه با خلق سابقا قهرمان 
 دیدن فیلم ها و عکس ها به قدری ناراحت کننده وتاسف بارهستند که دل هرکس که کوچکترین ذره ای وجدان داشته باشد را به درد می آورد _ تعداد حدود 10 فدایی مخ آکبند فرقه در پست پرده های متعددی که کیده اند دست مهربانی خانواده هارا پس زده وبه آنها توهین می کنند ....... البته این فقط ناسرا گفتن رباط های بی مخ  در مقایسه با برخورد با متحصنین درمقابل اشرف ساقط شده یک پیشرفت به شمار می اید زیرا همین گونه موجودات قبلا با سنگ وفلاخن وگلویه های نوک تیز آهنی به نبرد با خانواده ها می پرداخته اند ! 



بعد ازاین مقدمه به نامه خود به خانواده های اسیران فرقه رجوی می پردازم 

عزیزان 
نگارنده بعنوان یک تلاشگر مستقل حقوق بشر از درخواست حق ملاقات شما کاملا پتیبانی می نمایم 

درکنار این حمایت درمقام یک پژوهشگر فرقه رجوی  یک راهکار مناب به شما پیشنهاد می کنم
دوستان توجه کنید 
فرقه رجوی حود 200 نفر ازاین فدائیان مخ آکبند دراختیار دارد _ اینها از نوجوانی ربوده شده وبه اشرف منتقل شده اند اینها بیش از دودهه است تحت شدید ترین سرکوب های تشکیلاتی قرارداشته تا به درجه ذوب  کامل درحماقت  رجوی رسیده اند 
بنابراین اینکه شما عزیزان توقع اشته باشید اینها احساس ومغزوحس میهن داشته واز عاطفه ومهر  برخورداد باشند توقعی است به دور از واقعیت _ اینهاگروهی  بی کس وکار وخانواده ووجدان وشرف وبی هویت وبی وطن  هستند ودرست مثل یک  رباط  _ بعد شما توقع دارید که رباط حس ودرک وشعور داشته باشد ؟
بنابراین اینها موجودات ناقص الخلقه ای هستند که شکل هیچکس نیستند


تصور کنید اینها درست مثل اسب ها که به آنها  چشم بند می زنند که فقط روبرو راببینند اینها هم فقط خط وربط ومسیر تشکیلات فرقه را می بینند وغیر آن هیچ نمی بینند و نمی  شناسند و بهمین خاطر است به شماها توهین می کنند درصورتی که ممکن است با فرزندان شما هم دوست باند ولی برای اینها انجام دستورات تشکیلاتی ذرراس امور است 
فعلا به آنها درهمین حد دستور داده شده که فحش بدهند ولی ازاین ازاذل واوباش رجوی هرکاری ساخته است
درکنار این حقیقت دو نکته رانیز 
نکته نخست اینکه >>>> هم اکنون فرزندان شماها که در آنجا هستید همگی در قزنطینه وزندان در دور ترین نقطه کمپ هستند بنابراین اصولا انها که اکنون تحت نظر قراردارند ازتحصن شما هیچ نمی دانند  وباخبرهم نمی شوند 
اگر خوانده باشید خانم ثریا عبداللهی بیش از سه سال درجلوی کمپ اسقاط شده اشرف فرزندش را فریاد کرد _ طی این مدت ده ها نفر موفق به فرارشدند ولی از فرزند ایشان ودیگر خانواده های متحصن هیچ خبری نشد ؟ چرا چون این افراد سوژه می گویند که باید به شدید ترین وجه ممکن تحت نظر شبانه روزی باشند 


نکته دوم _ اینکه _ ارباب کنونی اینها بعد ازصدام امریکاست 
امریکا درسال 2003 پس اراینکه انها تسلیم شدند وخلع سلاح گردیدند  مسعود رجوی اعلام کرد ازاین پس سیاست ما هم سویی با امریکاست ....و بلافاصله پس از امضای تسلیم نامه وتعهدهای مختلف به امریکا فورا تحت حفاظت قرارگرفت وبه کمپ امریکایی گریزلی منتقل وسپس به اردن قاچاق  گردید وطی 13 سال گذاشته این جنایتکار تحت حفاظت امریکاست ویاغی امپریالیسم  بین الملل جنازه متحرک اورا دراین جا وانجا مخفی کرده است .
بنابراین بنظر من نامه نگاری به مسئولین امریکایی ودرکنار آن   بست نشینی درمقابل سفارت خانه های امریکا درجهان اقدامی است سازنده چراکه درخواست انسانی شما دررسانه ها منتشر وبه افکار عمومی امریکا کشیده خواهد شد
که درچنین صورتی امریکا موظف  به پاسخگویی خواهد گردید که کم ترین آن فشار برسرکرده فراری فرقه جهت پاسخ به درخواست های انسانی شما خواهد بود  _ با آرزوی موفقیت برای شما 
یهرروی امیدوارم تمامی اسیران جنگ ایران وعراق و کسانی که از کشورهای جهان ربوده شده وبه فرقه رجوی درعراق فروخته شده اند ازچنگال خونبار این تشکیلات ضد بشری آزاد شده وبه آغوش خانواده های خود بازگردند

ارشیا ارشادی 2016/05/25

۱۳۹۵ خرداد ۱, شنبه

گفت وشنود هم نشین بهار با اسماعیل وفایغمایی درباره طلاق های اجباری _ عملیات کردکشی 1991 فرقه رجوی _نوژول وو ( قسمت سوم )

گفتگوی هم نشین بهار با اسماعیل وفا یغمای درباره طلاق های اجباری عملیات کرد کشی فرقه رجوی و پادگاه نوژول ( بخش سوم ) 

کلا...... هیچی به هیچی 

ارشیا ارشادی 2016/05/20

برتولت برشت : بادست های آلوده بخون نمی توان از آزادی ودموکراسی سخن گفت

تهنیت به اسماعیل فلاح  ومادر گرامی _ سایر اسیران  را از چنگال خونبار فرقه تروریستی رجوی آزاد کنید 
&&&&&&&&&&&&&&&&

مقدمه _ گفت وشنودهای هم نشین بهار با اسماعیل وفا یغمایی  مداح سابق فرقه رجوی از آنجا که با سانسور _ پرده پوشی _ تحریف تاریخ وگزینشی عمل نمودن همراه است باید " حقیقت نمایی " شوند وبخش های حذف شده توسط این دو اضافه گردند تا هم  بغمایی بداند که همچنان د رتاروپود فرفه رجوی اسیر است وهم حواس هم نشین  بهار  جمع شود که  گفتگوهایش ناقص وسانسور شده والکن هستند ولذا  فاقد هرگونه ارزش تاریخی می باشند _ گرچه با ادبیات فرقه خائن رجوی تفاوت هایی دارند .

املشی : ساختن حرمسرا  آخرین حربه یک رهبر خودکامه درخلوتگه یک فرقه درمحیطی دور افتاده می باشد 

دراین سومین برنامه گفت وشنود بازهم به سراغ اسماعیل خواهم رفت که بیش ازسه  دهه درکناروازیاران بسیار نزدیک ومورد اعتماد گروه بوده است _ شاعرانقلابی فرمان مسعود  و چه خوش رویش نشستی مهرتابان _ درجایی خواندم دیمیتریوس اگزوس شاعر قرن شانزدهم گفته است :  i am a
 joker _ this is my  handicraft _ what is masoud

مدافعان واقعی و  مستقل حقوق بشر همگی ازدرخواست انسانی خانواده های اسیران فرقه رجوی پشتیبانی  می کنند _ هرنوع سکوت دراین مورداگر نشان ترس نباشد بی شک  نشان دهنده  وابستگی است 
&&&&&&&&&&&&

املشی : اسماعیل سلانم _ فیل ازاینکه سئوال های خودم را مطرح کنم یک خواننده برایم نامه فرستاده ونوشته اسماعیل خیلی زیرآبی می رود وازپاسخ روشن فرار  می کند ودوتا سئوال مطرح کرده که سئوال من نیست _  یکی اینکه ازتو پرسیده   گنجه ای که صیغه طلاق را می خوانده  خودش چی زنش راطلاق داده ؟ ودوم  اینکه خواهش کرده شما  کمی درمورد اردواج دوباره وطلاق دوباره ات توضیح بدهی _ کوتاه پاسخ بده تابرم سرسئوال های اصلی.

 اسماعیل : تا آنجا که من می دانم گنجه ای سه تا زن داشته  که بادستور طلاق های اجباری دوتایش راکه درعراق بودند طلاق داد که یکی شون  مهنازبود ویکی  دیگر هم طاهره  ولی این شخص یک زن زاپاس دیگر هم درفرانسه داشت بنام ربابه  (مهری ) که ازفامیل های نزدیک مسعود بود که ازدوتایی که طلاق داد یکی شان ( مهناز ) فورا  شد جزو زنان حرمسرا _ درمورد خودم من به فرمان مسعود زنم را پیش گنجه ای سه طلاقه  کردم ولی بعدا ازاین کارم خیلی پشیمان شدم  ویک روز که داشتن مسعود را مشت ومال مخصوص می دادم به او گفتم   بیا وبی خیال اکرم بشو وانو بمن برش گردون چون امیر خیلی ناراحت شده وهی میگه مامان مامان  کو ؟! _  مسعود درجواب گفت : باشه ازنظر من اشکالی ندارد  ولی تو باید با گنجه ای مسئله طلاقشو ازراه شرعی حل کنی _ 


گروه خشونت گرا وتروریستی موسوم به مجاهدین دردوره نخست فعالیت ( 46/50) نیز هیچ پرونده قابل دفاعی ندارد وکسانی که این شرایط کنونی فرقه رجوی را انحراف ادعا می کنند درحقیقت مغزشان درشرایط دهه 60 و70 میلادی  یخ زده است 
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

 منهم رفتم پیش گنجه ای پیام مسعود را دادم  گنجه ای گفت : باشه ولی  رجوع مشکل دارد چون سه طلاقه  کرده ای  برای بازگشت اکرم باید یک محلل انتخاب کنی  که اکرم راعقد کند وبعد طلاق بدهد تا تو دوباره بتوانی عقدش کنی _ حالا برو یکنفر را پیداکن _ من خیلی فکرکردم که چه کسی را  بعنوان محلل معرفی کنم که  اونو بگیره وول کنه ؟ 
خلاصه رفتم پیش عذرا علوی  وماجرا راتعریف  کردم وکمک خواستم _عذرا پرسید منظورت این است که ابراهیم محلل شود ؟  جواب دادم بله لطفا ازنظر تو اشکال ندارد ؟  عذرا گفت :  نه خاطرت جمع باشه ابراهیم ذاکری اصلا مردی نداشت وندارد و زهیر هم بچه او نیست _ ابراهیم ازجوانی خیلی خیلی   " افسرده بهی " من موافقم  ولی من باید ازبرادر دراین مورد اجازه بگیرم وبهت خبرمی دهم تا تو  با ابراهیم مطرح کنی .

بعد از چند روز بمن خبرداد برادر گفت اشکالی ندارد اجازه بده عذرا_  ومن بعدش رفتم پیش ابراهیم وماجرا را بااو  درمیان گذاشتم و ابراهیم هم گفت:  فکر می کنم بقول برادر این عمل به سرنگونی کمک می کند  ومن موافقم وبااو واکرم  رفتیم پیش گنجه ای و او صیغه عقد  اکرم وابراهیم راجاری کرد و وگفت برید سه روز دیگر هرسه دوباره بیائید تا ابراهیم اکرم راطلاق بدهد  ومن دوباره برای تو عقدش کنم وخلاصه اکرم سه روز زن ابراهیم بود  روز چهارم سه تایی رفتیم پیش گنجه ای تا  ابراهیم  اکرم راطلاق بدهد و گنجه ای هم دوباره برای من عقدش کند و اینکار انجام شد ومن دوباره بایک واسطه شوهر زن خودم شدم 
اکرم وقتی دوباره زن من شد کلی عوض شده بود وحسابی تحت تاثیر تئوری مسعود یعنی   " کشتن فردیت وفراموشی نیروی جنسی " قرار گرفته بود   _
 ما هفته ای یک بار هم دیگررا ساعتی می دیدیم  که اکرم دریکی ازاین ملاقات ها گفت :  اسماعیل تو کودنی _ نفهمی و تفسیر این تئوریهای برادر را درک نمی کنی _  من ازش پرسیدم یغنی چه ؟ روشن تربگو _ پاسخ داد : برادر میگه فردیت  و جنسیت دریک گروه انقلابی معنا ندارد وهمه باید فردیت خورا فراموش ودرهویت تشکیلاتی دفن کنند_ فرد تشکیلاتی هم نیاز به همسروفرزندوخانواده ندارد واینها تنها باکشتن فردیت میسر می گردد  وجنسیت  هم همینطور یا شش دانگ حواس جمع سرنگونی  ویا فکر کردن به جنس مخالف  _ نمی شود که ما هم درحال سرنگونی باشیم وهم درحال فکرکردن به  چگونگی دفع نیروی جنسی ......... برای نمونه هم عملیات فروغ را مثال می زند که اطلاعات چندساعت فیلم وصدها عکس ازخلوت کردن وانجام عملیات جنسی رزمندگان  درطول حمله  ضیط کرده اند .

ازاکرم پرسیدم خوب منظورتو ازبازکردن این بحث چیه ؟  رک وراست جواب داد :  قبول بی کم وکاست " انقلاب ایدئولوژیک" _ و چنگول کشیدن  به  دامن خواهر مریم "  وسوگند به عهد وپیمان  که : ما باید طبق فرمان برادر " با چنگ ودندان هم که شده  خواهر مریم را ببریم ایران ! ...  بنابراین اسماعیل عقد دوباره مااشتباه بود بیا بریم دوباره ازهم طلاق بگیریم 
 و منهم چون دیدم زن داشتن اونهم اینجوری جدا ازهم معنا ندارد واکرم هم مخش بدجوری تاب برداشته قبول کردم ودوباره رفتیم پیش  گنجه  ای وازهم جداشدیم ........
املشی  : اسماعیل ژان پیردوماری که تو نمی شناسی اونو _ دریک جایی که یادم نمیاد کجا بود خواندم که  نوشته  : هرگز باسربالا تف نکن _ هرگز    " تف کرده ات " را  لیس نزن _ 

 من درپروژه تحقیقی ام بنام  از" انسان نئا ندرتال تاحشره ای بنام  مسعود"  پیشرفت یا عقبگرد درمورد انقلاب ایدئولوژیک و عفریته وان دماغ خشک کاملا توضیح دادم ........ بگذریم  بریم سراغ سئوال بعدی ........


دولت عراق به آدم ربایی _ شکنجه وقتل مسعود دلیلی توسط جلادان فرقه رجوی  درقلعه مخوف ساقط شده اشرف رسیدگی کند
******************************
املشی :   اسماعیل توکه نزدیک به چهل سال ازنزدیک ترین ها به مسعود بودی شخصیت این موجود خبیث را چطوری تعریف می کنی ؟
اسماعیل: املشی جونم  _ اگراچازه بدهی درانتهای نتیجه گیری این جانور مضرراتعریف کنم 
املشی : باشه پس من با ماجرای محاکمه مسعود وعلی زرکش در قلعه اوور شروع می کنم _ اگرممکنه دراین مورد توضیح بده 

اسماعیل : می دانی  که مسعود فقط زنها را دستمالی می کرد وچون ازکمر به پائین" کلا افسرده بود " وبه قول معروف" ازجوانی بیل توکمرش خورده بود" ولذا  کارچندانی ازاو  برنمی آمد واین درخاطرات فیروزه بنی صدر هم این حقیقت امده  _ وبهمین دلیل بامریم زن ابریشم بی ناموس هم که دفتردارش بود لاس خشکه می زد وانو دست مالی  می کرد  _ بعد ازاینکه فیروزه طلاق گرفت وفرارکردمریم و ومسعود وابریشم بی غیرت گهگاهی  جلسات خصوصی می گذاشتند  وباهم مثل اینکه نقشه ای می کشیدند _ یکروز ابریشم بی غیرت  صبح بلند شد داد وهوار زد که همه جمع شوند من می خواهم حقیقتی رابیان کنم  _ وقتی همه که حدود 40 نفربودیم دورهم جمع شدیم ابریشم بی ناموس گفت : دوستان مسعود زن منو بلند کرده و باهاش رابطه جنسی برقرارکرده ومن ازدست او شکایت دارم وباید دادگاهی بشود 


بخشی از هتل ها مغازه ها ی محله سکس و  خود فروشی  درپیگال 
پاریس متغلق به فرقه رجوی است 
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
 چلیسه متشنج شد وهمه باهم شروع به پچ پچ کردند که مسعود بلند شد وگفت : دوستان توجه کنید  این ابریشم بی غیرت دروغ می گوید ومی خواهد من را الکی بدنام کند _ من موافق دادگاه هستم حالا هرکه بامن موافقه بیاد کنار من _ دراین موقع عاطفه اقبال وبرادرش و کم کم بقیه اومدن کنار مسعود و ابریشم بی غیرت تنها ماند  و چنین شد که جلسه نمایشی به نفع مسعود تمام شد واین شروع نقشه ای بود که ابریشم بی غیرت مریم را طلاق بدهد تا رسما  زن مسعود شود  ودرمقابل ابریشم هم  مینا خیابانی راکه فقط 19 سال داشت درعوض کادو بگیرد_ سئوال دیگرت چی بود ؟


فرقه رجوی پس از سقوط اشرف کم کم مهره های نیمه پنهانش را رونمایی نمود
عمار ملکی عضو شیاد ودروغگوی فرقه رجوی درهلند با چند عنوان قلابی وافشاشده 
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
املشی : درباره محاکمه وسرانجام علی زرکش که ازاو راست ودروغ بعنوان معاون مسعود نام می برند چه می دانی اسماعیل
 اسماعیل : درحقیقت  پس ازفرازبزدلانه مسعود در مرداد 60 سازمان دیگردرایران  وجود خارجی نداشت وفقط تعدادی خانه تیمی وگروه های کوچک ترور که باهم وبامرکز ( مقر ) ارتباطی ند اشتند _ در19 بهمن هم محل اختفای موسی و18 نفر دیگرشناخته ومحاصره ونابود شد وگروه ترور کاملا ازهم پاشید _ علی زرکش وهمسرش مهین ر ضایی هم ازایران گریختند واین درحالی بود که مسعود شیاد خالی بند رذل  ازقول علی زرکش که درترکیه بود اعلامیه های دروغ سرهم می کرد _ وقتی علی ومهین به فرانسه رسیدند مسعود رجوی برخورد سختی با علی کرد وگفت تو چرا فرارکردی  وبه او اتهام زد که چون مخالف سی خرداد بودی میدان را رها کردی و دستور داد که مراسم دادگاه علی زرکش به جرم خیانت برگزارشود_ دراین به اصطلاح دادگاه مسعود همه کاره بود هم دادستان وهم رئیس وهم قاضی بود  _ ومهدی بی ناموس وعباس  هم شاهد دادگاه  بودند_ علی همچنان به مخالفت خود با عملیات تروریستی تاکید کرد درپایان هم مسعود رجوی حکم مرگ اورا به جرم خیانت وفرار ازجبهه صادر کرد وعلی  دراوور به زندان  افتاد 

ایرج مصداقی شیاد دردوران مزدبگیری از فرقه رجوی دروغ شاخداری یاد شاگرد وشاهد خود عباس محمد رحیمی داد که ایشان تا زمان مرگ نتوانست حتی به کمک مصداقی این دروغ تریبونالی را توجیه وثابت کند 
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
املشی :  اسماعیل بگو چطوری علی زرکش محکوم به مرگ  رابه عراق بردند ؟
 اسماعیل : تا آنجا که من می دانم اورا کمی بیهوش کرده بودند وبعنوان بیمار وبا برروی صندلی  از فرانسه خارج کردند
املشی : در عراق کجابود وچگونه حکم اعدام او اجراشد ؟
اسماعیل : درعراق ازهمان ابتدای اسکان درزندان  انفرادی بود (65/67) _ درشب عملیات مسعود ازاوخواست که وصیت نامه اش را بنویسد ( که ازبین بردند ) و حکم مرگ او وهمسرش هم درجریان عملیات توسط تک تیرانداز گروه اجرا شد _ مشکلی که پیش آمد این بود که آنها نتوانستند  جنازه علی زرکش وهمسرش را بازگردانند وبه دست مدافعان ایران افتاد _ نامه علی زرکش به همسرش که درجیب لباس مهین رضایی بدست امد از جنایت مسعود علیه آن دو پرده برداشت وبعنوان سند درایران منتشر گردید.

املشی : اسماعیل درجایی خواندم که مقرفرماندهی  گروه  درزعفرانیه هم توسط خود مسعود لورفته نظر تو چیست ؟

اسماعیل : از آنجا که  مسعود فقط اعضای کاملا سرسپرده می خواهد ودراین راه  هیچ رفیق ورقیبی برای خود نمی شناخته  وهرکس به افکار مالیخولیایی او شک می کرد دستور حذفش راصادر می کرد امکان حذف موسی هم دور از انتظارنیست
املشی : اسماعیل در سال 1991 سه اتفاق افتاد که می خواهم درمورد هریک هرچه می دانی بی کم وکسر بگویی وزیرآبی هم نروی که من خودم  آخر خلاف ودروغم و درسه دوره قاجار وپهلوی واسلامی جمعا 74 سال زندانی کشیده ام _ پس دراین سه مورد بدون سانسور  و کم فروشی برای من ودیگران توضیح بده _ جداکردن نزدیک به 2000 کودک از خانواده ها درسال 1991 وقاچاق از عراق سرانجام آنها _  عملیات مروارید ( کرد کشی )سال 1991 _و پایگاه جنسی  نوژول و مسئولیت تو 


سرگذشت خانم ربابه شاهرخی تلخ وتاسف بار درعین حال خواندنی وعبرت آموز است 
&&&&&&&&&&&&&&&&
اسماعیل : باشه قراره که من تا آنجا که می شود حقیقت رابگم وزیر آبی نروم _ بالاخره چی   ؟ من نگم یکی دیگه میگه 
اول جداکردن  بچه ها _  مسعود درنشست " تنگه وتوحید" گفته بود که ما ازاین پس زن وبچه وپدر ومادر وخانواده نداریم وشماها باید فکر کنید همگی  زیربته بعمل آمده اید _  واین اشاره به  بچه درحقیقت نقشه مسعود برای جداکردن بچه ها از پدر مادرهایی بود که دراثر طلاق های اجباری ازهم جدا شده بودند  و بهمین خاطر حدود 1700 کودک 6 ماهه تا 6 ساله رابه زور از پدرومادرها جدا کردند  وآنها را  ازعراق خارج کرد وبطورقاچاق  به اروپا بردند  وتحویبل مراکز نگاهداری بی سرپرست نموده   ویا درکوچه وخیابان ولشان کردند  و اندکی راهم به اعضای نیمه جداشده دادند تا نگاهدارند .....

دوم درمورد پایگاه  " نوژول " 
بعد از طلاق های اجباری و اجرای بند جیم ( جنسی ) مسائل جنسی متعددی از جمله  لواط _ تجاوز جنسی و استفاده از بادمجان وخیار وکدو توسط خواهران درپایگاه ها ازجمله اشرف  خیلی گسترش یافت _ مسعود رجوی ازاین ماجرا ها خیلی ترسید روزی نبود که ازاین گزارش ها روی میزش نباشد وبهمین  دلیل دستور داده بود خیار و کدو بادمجان  را اول برادر ها خرد کنند وبعد تحویل خواهرها تو اشپزخانه بدهند  :
ولی اینگونه تصمیمات هم مشکل را حل نکرد لذا مسعود طرح   اجرای عملیات جاری وغسل هفتگی را مطرح کرد وگفت : عملیات جاری وعسل هفتگی   همانند هوا لازم وضروری است  ودرست حکم سرنگونی رادارد وهرکس این دو را بخوبی ودرست انجام دهد درحال سرنگونی رزیم است _ ولی این ترفند هاهم کارساز نشد لذا مسعود دستور داد درمنطقه  " نوژول " یک پایگاه موقت بسازند و حدود 100 راس الاغ و 30 راس گوسفند   هم بخرند ودر آنجا نگاهداری کنند تا برداران گروه گروه به آنجا بیایند و با عشق بازی باالاغ ها شورجنسی شان را تخلیه کنند _ اسم این طرح راهم گذاشته بود " تخلیه انقلابی درراه خواهر مریم  " 
 املشی : ببخشید پا برهنه می پرم وسط ولی اسماعیل برایم توضیح بده تو در آنجا چیکاره بودی شنبیدم مسئول اصلی نگاهداری ودادن ژتون برای استفاده از  الاغ ها بودی درسته ؟ 

محمد جعفری بانام همنشین بهار یعد از ایرج مصداقی یکی از سانسورچیان _ دروغگویان و تحریف کنندگان تاریخ ایران است این شیاد همچنین اعتراف کرد که ویکی پیدیا را به نفع فرقه رجوی تدوین می نماید _ این شخص همچنان درپیدا وپنهان با فرقه رجوی همکاری می کند 
*******************************************
اسماعیل : املشی جان تو چندماهه بدنیا امدی صبرکن خواهم گفت : مسعود بمن گفت چون تو کار فرهنگی می کنی واستفاده صحیح از الاغ وگوسفند  هم فرهنگ می خواهد که این احمق هاهم   بی فرهنگ هستند بنابراین  تو مسئول ورئیس کل  این پروژه هستی  وباید اسم نویسی کنی وژتون بدهی تا برادرها تخلیه انقلابی کنند  ومنهم کارم شده بود همین ودراین زمان  تحت تاثیر مسعود یک  رمان 10/000 صفحه ای را  هم شروع به نوشتن کردم  که  هنوز تمام نشده!
خلاصه اش هم این است که یک مرد  به اتفاق 400 زن فرمانبرازیک قاره  ناشناخته به زمین حمله می کند _ این مرد وزنانش  می تواند خودرا غیب کنند  و بنابراین کسی نمی تواند اورا دستگیر کند _ این مردکه  که خودش را" می می ناجی " می خوانذ هدف خودرا نجات دنیا  و ایجاد " جهان بی طبقه می می ناجی " اعلام می کند _ واتفاق هایی که برای او درروی زمین می افتد خیلی جالب هستند  ودرست ....

املشی : اسماعیل وایسا تند تند نرو  قهرمان داستان 10/000 شما ( می می ناجی )  مسعود بود ؟ 
اسماعیل : بلی مسعود از همان سال 63 بمن گفت تو یک مجاهد نویسنده هستی وبهترین کسی که می تواند درباره زندگی وموفقیت ها وپیروزی های من بنویسد تویی _ پس شروع کن ومنهم ازهان سال شروع کردم به نوشتن مسعودکه هنوز هم ادامه دارد البته ازسال 1392 که قلعه مخوف اشرف سقوط کرد ومنهم  یک کمی ازخواب پریدم سرخر راکج کردم کتاب سابقم درباره مسعود  را ول کرم چون فهمیدم که این همه سال من چگونه زده بودم توخاکی و یک" فرقه ترور مخرب  ذهن  مزدور را با بلاهت فکری  فراوان  یک سازمان سیاسی می پنداشتم .
املشی : وتو مسئول این چهارپایان بودی الاغ ها وگوسپندها چه تفاوتی دربکارگیری داشتند ؟ 

افراد وسازمان های مدعی حمایت از جقوق زنان اگر ریگی به کفش ندارند ووابسته به قدرت های امپریالیستی _ صهیونیستی نیستند اعترافات تلخ وتاسف بار  خانم زهراسادات میرباقری عضو گریخته رده بالای فرقه رجوی  درمورد جراحی اجباری  وبرداشتن رحم وتخمدان نزدیک به 100 زن به دستور مسعود رجوی را جدی تلقی کرده وپیگیری نمایند 
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&



اسماعیل : مسعود گفته بود اون گوسفندها متعلق به سران ارتش است وآنها می توانند گوسپندها رابرای عملیات به چادر هایشان ببرند ودراصطلاح اینهاسرویس  VIP   بودند _ ولی بقیه باید وقتی نوبتشان شد مدت یکربع می رفتند تو طویله  عملیات می کردند ومن و مهدی برایی وعباس داوری  هم دم طویله می نشستیم ووقت می گرفتیم تا زمان استفاده زیاد نشود 
املشی : اسماعیل واقعا تو خجالت نمی کیی ژتون فروش ونوبت تعین کن شده بودی ؟ 

اسماعیل : ببین املشی جان همه اینها راباید شما دردوره بی نهایت حماقت و بلاهت وسرسپردگی وحماقت من تعریف کنی من ادم نبودم که ربات بودم درخدمت مسعود اَشغال کثافت  واورهبر عقیدتی ومرجع تقلیدم بود ومنهم همانند  میمون وعنتری گوش بفرمان بودم 
املشی : وعملیات کردکشی  و انتقاضه  کشی سال 1991 ( مروارید ) چی ؟ قرارنشد زیرآبی بری ها 
 اسماعیل : املشی جان میگم  وقتی صدام می خواست به کویت حمله کند طبعا مسعود نوکرومزدورش هم خبرداشت وبهمین دلیل مسعود نشست گذاشت در آن نشست .....


پا یان قسمت سوم _ بخش جهارم وپایانی در آینده نزدیک 
ارشیا ارشادی >>>>  نویسنده _ پژوهشگر و تلاشگر مستقل حقوق بشروزنان  ودادستان نمادین وافتخاری خانواده های قربانیان دهه شصت فرقه رجوی واسیران جنگ ایران عراق وربوده شدگان به بهانه کار ساکن کمپ آوارگان لیبرتی 
2016/05/20



۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۴, جمعه

ماجرای تشدید علائم بیماری های روانی مریم قجر رجوی و تجویز مجسمه درمانی ازجانب پزشکان برای نامبرده

با شدت گرفتن بیماری های روانی  مریم  قجر رجوی پزشکان  برای وی مجسمه درمانی تجویز نمودند 


فرمانده ثریا وعلامت پیروزی تحصن خانواده ها وسقوط قلعه مخوف اشرف سال 1392
ارشیا ارشادی 2016/05/12
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
یک آگاهی رسانی _ یک یاد آوری ویک تکرار درخواست نویسنده 
الف_ آگاهی رسانی _ بنا به گزارش27 اردیبهشت  مسئول پلیس ایران یکی از اعضای فرقه تروریستی رجوی که در اقدام جنایتکارانه 7 تیر 1360 شرکت داشته توسط پلیس بین الملل درکشور آلبانی شناسایی گردیده است _ تلاش برای استرداد فردیادشده  به ایران ادامه دارد ...
***************
>>>>>>>  زنان اسیر درفرقه تروریستی رجوی <<<<<<<<
**********************************

www.fergeh_rajavi.niloblog.com


*******************************


***************************


پیشنوشت _ گرچه سابقه بیماری های روحی _ روانی مریم قجر به سال ها پیش ( س 2000 ) بازمی گردد ولیکن بناببر  آگاهی های رسیده از داخل قلعه اوور طی یک سال گذشه این بیماریهای وی  شدت گرفته اند بطوریکه نامبرده مدتی دربیمارستان روانی بستری یوده ومدتی هم دراقامتگاه خویش به تخت زنجیر شده است_ دراین نوشتار کوتاه به شرایط کنونی نامبرده خواهم پرداخت 

یکی ازبچه های ساخت وبزرگ شده قلعه مخوف وسقوط کرده اشرف 
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
شدت گرفتن علائم بیماری های روانی روبه جنون 

اکنون گرچه باتلاش پزشکان ازشدت بیماری نامبرده  تا حدودی کاسته شده ه ولیکن وی همچنان به شدت تحت نظر قراردادرد_  بنابرهمین گزارش تشدید بیماری مریم  با  علائمی   خودرا نشان داده اند که عبارتند از >>>
1 _ بی خوابی وکم خوابی  _ 2  _ گم کردن شب وروز_ 3   _ وراجی زیاد درخواب
4 _ جیغ کشیدن ودادن  فحش های رکیک به خواهر مادر اوباما و دیوید کامرون وو. ( بخاطر راه ندادن او به امریکا وانگلیس طی 13 سال گذشته )
 5_ ازدست دادن  قدرت کنترل ادرار 
6 _ ترس ووحشت ازکوچکترین صدا 
7 _ حرف زدن با در و دیوار 
8 _ پنجول کشیدن به آجر
9 _  کندن گیس های کلفت ها  وتف کردن به آنها 
10 _ واق واق کردن صبح زود 
11_ خود آزاری و جردادن لباس 
12 - زندانی کردن خود در توالت 
13 _ علاقه مندی زیاد با بازی کردن گرگم به هوا با پاتریک کندی (  دوست پسر ونوکر امریکایی ساکن اوور )
14 _ ماچ کردن  دائم عکس استیونسون واخویدال 
15 _ گریه کردن مدام برای صدام حسین 
16_ تلاش برای خودکشی وخود سوزی
17_ به خط کردن مرتب  نوکرها وکلفت ها وسان دیدن از آنها
18_ خوابیدن وغلط زدن روی چمن ها و خلاصه حسابی وضعیت قلعه اوور رابهم ریخته وراه می رود وفریاد  می زند که : برید کنار  من خواهردوقلوی گودزیلا هستم 

اخیرا یک گروه 12 نفره از متخصصین بیمای های روحی روانی یک کمیسیون پژشکی تشکیل دادند تا راه های جلوگیری وکنترل بیماری نامبرد را مشخص نمایند  و درنتیجه با توجه به اعمال ورفتارغیر طبیعی  چندسال گذشته به اطرافیان  نامبرده توصیه کره اند گرچه بیماری های او غیر قابل معالجه است ولی بدنیست  که روش "  مجسمه درمانی " _ راهم برای نامبرده ازمایش کنند 
وبهمین دلیل چند مجسمه درحیاط ازدوگاه قرارداده اند و مریم هروز می رود ساعاتی بااین مجسمه ها صحبت می کند 
قبل از شروع درمان درمحل سکونت اورا تحت حفظ به میدانی درپاریس بردند تا برای امتحان او باآن مجسمه شروع به صحبت   کند 
مریم درحال مجسمه درمانی دریکی از روستاهای حومه پاریس 

گروه پزشکی قبلا یک دستگاه ضبط صدا یطور مخفیانه کنار مجسمه قراردادند تا ببینند مریم با مجسمه چه حرف هایی می ند تاشاید بتوانند ازلابلای این حرف ها دلیل شدت گرفتن بیماری  او رامشخص نوده ونوع درمان را نیز تعین نمایند 
چند روز پس ازاین ازمایش یک نفر ازاعضای  تیم پزشکی مریم قجر رجوی نوار گفتگوی مریم رابا مجسمه برای من ارسال نمود که من سخنان  مریم با مجسمه را از روی اصل  گفتگو  پیاده کردم که  آنرا درزیر خواهید خواند .


درد دل مریم قجر رجوی با مجسمه ای درپاریس 

مریم : ای اقا من نمی دانم که تو چندوقت است اینجا ایستاده وچشم براه چه کسی ویا چه چیزی هستی ؟ ولی منهم مثل تو سالهاست منتظرم و خودم هم البته نمی دانم منتظر چی ولی مسعود معدوم گفت تا لحظه مرگ باید منتظرباشی وقتی پرسیدم منتظر چی گفت : این ازاسرار مگوست  وبه تومربوط  نیست وتو فقط منتظر باش وفضولی هم نکن 
  ای اقا مجسمه عزیزم

خوش بحالت تنهایی و کسی دور وبرت نیست _ من بیچاره رابگو یک مشت گاو وگوسپند کودن  وعاجز وپیروپاتال وبیمار ریخته دور وبرم _ 24 ساعته باید باهاشون سروکله بزنم وهی عملیات جاری وغسل روزانه وهفتگی برگزار کنم  اخرش هم هیچی به  هیچی _ همین دیروز یک گزارش اومد روی میزم که چه نشستی که شهرزاد صدر داشته با یک بادمجون 30 سانتی می رفته تو توالت _ آخه  من چی بگم ؟ دردامو کجا فریاد بزنم بیش از دودهه است که شب وروز به این زنها میگم مسعود گفته  جنسیت ممنوع _ فردیت ممنوع  ولی چون کودن هستند مثل خودم نمی فهمند هنوز  دنبال خیاروکدو وبادمجون می گردند .


مجسمه جان 
خوش به حالت که نه اقا رئیس ونه مثل من خانم رئیسی 

آخه من بدبخت چه گیری کردم ؟ دوهزارتا اسکل تو لیبرتی _ 500 تا نوکر وکلفت چیزنفهم کره بز اینجا _ هزارتا مخ اکبند تو آلبانی  و تعدادی مزدور وجاسوس الاغ هم این اواون گوشه روسرکچل من سوارند و بزگله شون  منم _ چه خاکی توسرم بریزم ؟  میگن حقوقمون کمه _  حق سکوت روزانه از من طلب می کنن _ این فیل آبی  قراضه یک مدال حلبی  اسیایی بخشیده بمن حالا میگه   باید خرج زن وبچه ومادروپد وعمه وخاله وهمسایه خونمون تو روستای ولایتم را تو بدهی وگرنه مدالم را پس می گیرم _ این آشغال کله خزایی درخواست کرده کلمه ای برای چرت وپرت هاش من پول بدم  _ ای تف بروی شمامزدبگیر های پررو .

 آقا مجسمه کمکم کن 

اخه تو بیچاره ترازمن دیده ای ؟
دیروز این ربابه مشهدی از لیبرتی  گزارش فرستاده که تعداد 250 نفررزمنده درنوبت مرگ  تقاضای دست وپای مصنوعی تازه دارند ومیگن ازاینها خسته شدیم _ کهنه شدن  _ کثیفند


مجی جان قربونت برم 

خوش به حالت یک جا وایسادی کسی هم باهات کاری نداره _ من بیچاره بااین که مثل تو همش یک جا وایسادم ولی همه بامن کار دارند  مخصوصا این اضداد ما  و بریده و فرارکرده ها که هی بمن بند می کنند ومی گن دندونات مصنوعیه _ چشات چشم گوسپند وبزه _ لباست پرده اتاقه _ چندین نوع سرطان داری _ سینه هات مصنوعیه  _ صدات عین صدای غازه _ رحم وتخمدان نداری _ فرانسه وانگلیسی  را از رو متن فارسی می خونی _ ماده الاغی _ بیسوادی _ قله بلاهت هستی ووو 

مجسمه جونم _ آقا

تو مجسمه مردی _ مسعود هم عین  تو مجسمه یک مرد بود _ نه حرکتی _ نه حسی نه تکانی درست مثل تو  _ اشرف وفیروزه هم همین را شهادت داده اند که مسعود  یک مجسمه بود_ بجون تو اصلا تکون نخورد درست مثل تو حتی با چرتقیل سید ارئیس صدام 

مجی جونم 

تو چقدر فدبلند وخوش تیپی   حتما حرفهای منو خوب می فهمی  کاش می تونستم  بچه ها ا بفرستم تو را بدزدند بیارند تو اوور
ولی نمی شه ..... هنوزمن بابت اون گلدون دزدیها از گورستان اوور باید برم دادگاه جواب پس بدم 



مجسمه عزیردلم 
 کاش منهم مثل توبودم _ همه ازبغلم  رد می شدند وبرخی هم بهم دست می مالیدند _ کاش  مثل تو دل وجرات داشتم ونمی ترسیدم _ دیگه من به کی میتونم اعتماد کنم ؟  گزارش دارم که خو.اهر مهوش با یک مرد مالی _ اجتماعی ریخته روهم .رفته خونشون انقلاب ایدئولوژیک کرده _ ای تف به تو مهوش تومگه زن مسعود نشدی مگه من خودم معامله را جوش ندادم وتو یادگرفتن رقص رهایی کمکت نکردم  ؟ چطور نتونستی غول جنسی رابزنی زمین ؟  وقتی توکه  درس انقلاب ایدئولوژیک می دهی اینطوری " وسی ات"  سوراخ بشه  وباد بدی  من از دیگران چه توقعی می توانم داشته باشم  ؟


ای مجسمه دلبندم 

چه خوب که تو تنها کسی هستی که متو می فهمه _  مجسمه جون کمکم کن من حامله نیستم ولی دارم میزام 

دوستت دارم  مجسمه ..مااااااااااااااااااااااااااچ ماااااااااااااااااااااچ مااااااااااااااااااچ خاک برسر مسعود معدوم عنن _ ابتر 

ارشیا ارشادی 2016/05/12

قابل توجه >>>> استفاده از کلیه متن های آگاهی بخش این دفتر بصورت کامل  وبا قید نام نویسنده برای همگان ازاد می باشد >>>> سپاسمندم اگر   دنبالک این دفتر را دردنیای مجازی منتر کنید ........ارشیا