۱۳۹۸ آذر ۲۲, جمعه

نگاهی گذرا به تاریخ _ چرا وچگونه سلطنت پهلوی سقوط کرد وآخوندها برجای او نشستند ؟(یکم )




سنگین ترین کوله بار زندگی بردوش کارورزان کولبر غرب ایران 
&&&&&&&&&&&&&&


نگاهی گذرا به تاریخ _ چرا وچگونه سلطنت پهلوی سقوط کرد وآخوندها برجای او نشستند ؟  ( بخش نخست ) 

ارشیا ارشادی ورخدادهای 1979 درایران  




2019/12/13 برابرآذرماه 2578 هخامنشی ( واکنش_391)

پیش نوشت وپیش زمینه 

حکومت اسلامی درایران در آستانه چهل سالگی  خود دچار بحرانی بزرگ و تقریبا غیر قابل حل مبتلا  گردیده است 

این چالش های بزرگ بخشی مرتبط با یاسیا ست خارجی وبخش دیگر مربوط به نا توانی ها وعدم کفایت های مسئولین کشورمی باشد که اززمان ریاست جمهوری باند خلافکار احمدی نژاد آغاز شده وبه مرور شدت وگسترش یافته است .

دراین نوشتار چند قسمتی به ریشه یابی این چالش های ژرف و نابود کننده خواهم پرداخت .






نگاهی کوتاه به چرایی وچگونگی فروپاشی حکومت استبدادی پهلوی .

حقایق تاریخی نشان می دهند که " پهلوی دوم " وقتی پس ازتبعید پدرش توسط استعمارگران  درسن 22 سالگی به مقام سلطنت رسید چندان تجربه وسواد وآگاهی نداشت وآنها که نامبرده رابه سلطنت رساندند چندین مشاور درکنار نامبرده قراردادند که برخی از آنها عوامل دولت های استعماری وقت بودند .
محمد رضا پهلوی ازهمان ابتدا نگاهی  به سوی اردوگاه  سرمایه داری و ضدیت شدیدبا نگاه جبهه  " چپ " داشت _ ترس وهراس شاه وجود یک حکومت کمونیستی درهمسایگی ایران  ( شوروی ) بهانه ای شده بود که شاه به " جبهه چپ " را  بعنوان یک دشمن تاریخی اردوزده  درنزدیکی سلطنت خود تصور می کرد وسیاست های خودرا درهمین چهارچوب تعریف کرده بود .




اگرچه ظاهرا شاه سلطنت وسیاست  خودرا درجبهه راست ( امریکا)تعریف ودنبال می کرد ولیکن امریکا فقط بعنوان یک گاو شیرده از سلطنت شاه بهره برداری  می نمود .
فراموشمان نشود امریکا حاضر نشد به شاه تکنو لوژی مادر  " ذوب آهن " بفروشد _ امریکا حتی درزمینه فروش  سلاح دفاعی موشک درحد 60 کیلومتر هم به حکومت شاه موافق نبود و اصولا امریکا به حکومت شاه نگاه حقیرانه ای داشت و شاه را درحد مقام  یک " والی " یکی از مناطق تحت سلطه خود می نداشت _ لازم  به یاد آوری است که کار خانه ذوب آهن _ تراکتورسازی تبریز را شوروی ها دراختیار ایران قرردادند .



رضا اسپرما درنامه ای به دبیرکل سازمان ملل درخواست کرد که این شورا مجوز  تهاجم نظامی به ایران را صادر کند _ ای مزدور بن سلمان شرم برتو
&&&&&&&&&&&&&&&&


بنابراین ایران زمان شاه ازجهت صنعتی درمقام بسیار نازلی قرارداشت _ شاه " مونتاژ " خودرو ( پیکان ) درایران رایک پیشرفت صنعتی تصور می کرد وبهمین دلیل بود که دچار توهم شد و اعلام کرد " ما درآستانه تمدن بزرگ قرارداریم!
ویا دریک ادعای دیگری گفت : ما درآینده نزدیک ازجهت صنعتی " ژاپن " راهم پشت سخواهیم گذاشت ( ؟ ) این ادعا ها درحالی بود که حکومت پهلوی درسال 55و 56 از تامین برق 33 ملیون مردم ایران عاجز بود _ نسل ما خاموشی های سراسری دراین دوسال را به یاد دارد .




عدم توجه رژیم پهلوی به توسعه سیاسی 

محمد رضا پهلوی به توسعه سیاسی  اعتقاد نداشت ایشان پس از کودتای 1332 احزاب وجریان های سیاسی میانه رو ازجمله " جبهه ملی و نهضت آزادی " را غیرقانونی اعلام کرد و دست به ریشه کنی جریان چپ ( حزب توده ) زد ودراین راستا بسیاری را دستگیر وبه زندان انداخت .
حزب توده  یک شعبه "ازحزب کمونیست شوروی "درایران بود و لذا تمام فعالیت هایش تبلیغی وبه دور ازهرگونه خشونت بود .

در زمان کودتای 28 مرداد 1332 این حزب علیرغم نفوذ درارتش ایران کوچکترین اقدامی درراستای مقابله با  این کودتا انجام نداد چون تصمیمات حزب برپایه  سیاست های"  حزب کمونیست شوروی" بود و شوروی هم سیاست دخالت درامور ایران را دنبال نمی کرد زیرا هم خوب می دانشت که شاه ایران درجبهه امریکا قراردارد  وهم اینکه اصولا کمونیست ها معتقد به انقلاب کارگری هستند  ولذا دراینگونه تحولات هیچگونه شرکت ودخالتی نمی نمایند _ بااین همه پس از انجام کودتا صدها نفر از هواداران حزب توده در بیرون ودرون ارتش دستگیر _ محاکمه وبه زندان وحتی تنی چند به اعدام محکوم گردیدند .


 بدون شرح 

غیر قانونی شدن جبهه ملی _ نهضت آزادی و چپ ها ازجانب شاه باعث شد تا ازدل این جریان های میانه رو گروهک های تروریستی چون " جهاد گران اسلامی و چریک های " چه گوارایی " بیرون آید که دردهه چهل دست به ترور وبمب گزاری و به اصطلاح خودشان " مبارزه مسلحانه " زدند 
 ودرهمین راستا  تعداد11 نفر ازاین چپ گرایان چگوارایی درسال 1349 به " پاسگاه سیاهکل درشمال حمله کرده وپس ازخلع سلاح به اصطلاح جهت " مبارزه " به جنگل های شمال گریختند _ این اقدام سطحی وکودکانه پس ازدوروز باکمک وراهنمایی روسائیان سیاهکل توسط ارتش ایران جمع آوری گردید .

بوجود آمدن این گروهک های تندروی  تروریستی چپ _ اسلامی بدون هیچ تردید بخاطر بن بست سیاسی ایجاد شده توسط شاه درروند ایجاد سد درزمینه ممنوعیت احزاب و تشکل های میانه رو  و به زبانی روشن تر " گسترش استبداد سلطنتی " بود .




چگونه شاه آقای خمینی را معرفی ومطرح نمود ؟

اسلامیست هاوبقایای سلطنت پهلوی همیشه تلاش کرده ومی کنند تا این بخش ازتاریخ ایران را یا سانسور کنند ویا کمرنگ نموده وبه سادگی ازکنار آن گذر نمایند .


نحضت مشروطیت بنا بر بسیاری دلائل که پژوهشگران تاریخ بدان استناد کرده اند گرچه درمجموع با انحراف وشکست مواجه گردید ولیکن منشا تحولاتی درایران نیز گردید که ازجمله تاسیس مجلس وقانون اساسی بود _ این دوتحول اگرچه  تا حدودی باعث جلوگیری استبداد زنجیر گسخیخته سلطنت قاجاریه گردید ولی چند اشکال بسیار مهم رابا خودداشت _




نخست اینکه _ زنان هیچ نقشی درتدوین قانون مشروطه نداشتنند _ 

دوم اینکه _ دراین قانون اساسی حقوق زنان به رسمیت شناخته نشد _

سوم اینکه _ آخوند ها در تدوین این قانون اساسی دخالت کردند و بندی راوارد آن نمودند که مصوبات مجلس باید به تائید 5 آخوند برسد تا زمینه اجرایی پیدا نماید ( ؟ ! ).

درپی تصویب این قانون ناقص اولین انتخابات مجلس شورای ملی برگزار گردید _ نکته جالب نتیجه این انتخابات این بود که ازمیان 75 نماینده برگزیده مجلس تعداد 48 نفر ( اکثریت ) مجلس را آخوند ها تشکیل می دادند _ جالب ترازآن این بود که این آخوندها عموما بعنوان نماینده " اصناف " انتخاب شده بودند ( ؟ ! ) ...

قانون اساسی مشروطیت درسال 1285 به امضای مظفر الدین شاه قاجار رسید ورسمیت یافت وبه اجرا گذاشته شد _ 
دکتر محمد مصدق تلاش کرد حق رای برای زنان را درقانون انتخابات بگنجاند که با مخالفت شدید آخوند ها مواجه گردید ولذا عقب نشینی نمود _ 56 سال بعد ( 1341 ) " لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی توسط دولت وقت تقدیم مجلس گردید که به تصویب رسید بنا بریکی ازبندهای آن " زنان از حق رای ( انتخاب کردن وانتخابات شدن ) برخوردار گردیدند _ اگرچه مواد قوانین مدنی همچنان برضد زنان ودرراستای قوانین عهد عقیق بودند ( هنوز هم هستند).


سخنرانی آقای خمینی در مسجد اعظم قم در شب تاسوعای سال 1342 

آقای خمینی یک آخوند میان پایه درقم بود وچندان معروف ودرسطح اخوندهایی چون شریعتمداری _ گلپایگانی ومرعشی نجفی نبود گرچه همانند آنها میانه رو وغیر سیاسی هم نبود .
ایشان درشب تاسوعا در شهرقم ومسجد اعظم درجمع حدود 200 نفر ازمردم قم به منبر رفت و تئوری " انقلاب سپید " شاه ازجمله  حق رای به زنان رابه چالش کشید ! 

سخنان آقای خمینی انتقادی و درچهارچوب آزادی اندیشه وبیان بودوهیچگونه تهیج و جنبه تحریک مردم  را درخود نداشت .
معلوم نیست ماموران امنیتی موجود درصحنه چگونه سخنان ایشان را گزارش کردند که فردای آنروز " شاه ازطریق ساواک " دستور دستگیری فوری ایشان را صادر نمود وچنین شد که آقای خمینی دستگیر وتحت الحفظ به تهران منتقل گردید ( ؟ ! )



روز تاسوعا وبدنبال آن روز هپجانی عاشوراباعث انتشار خبر دستگیری آقای خمینی گردید و درهمین رابطه درروز 15 خرداد 42 تجمعات سینه زنی درجنوب تهران و نزدیک بازار به تجمعات سیاسی _ اعتراضی تبدیل گردید که درنتیجه تعدادی کشته وتعدادی مجروح گردیدند .

حکومت که سراسیمه شده بود نیروهای نظامی خود ازجمله تعدادی تانک رابرای ارعاب مردم به صحنه آورد _ تخریب اموال همگانی درروز 15 خرداد توسط برخی مردم هیجان زده نتیچه یک روز درگیری مردم با نیروهای پلیس وارتش گردید  وچنین شد که نام آقای خمینی مطرح وبرسرزبان ها افتاد.


شاه که از انتقادمدنی وساده  آقای خوینی وحشت زده شده وبه هراس افتاده بود تصمیم گرفت آقای خمینی را محاکمه نماید ( ؟ ) 

در آنزمان آخوندهای مطرح قم که مخالف تصمیم شاه بودند نامه ای برای شاه نوشتند و نامبرده را ازچنین تصمیمی برحذر داشتند وچنین شد که شاه وسران رژیم پهلوی درپشت دربهای بسته تصمیم گرفتند آقای خوینی را به تعید بفرستند .
درراستای اجرای این تصمیم آقای خمینی به کشور " ترکیه " تبعید گردید _ ایشان حدود یک سال درآن کشور اقامت داشت وسپس به عراق مهاجرت نمود .



نتیجه تا این بخش = زمینه های سقوط شاه 



چگونه شاه تومار پادشاهی پهلوی را درهم پیچید ؟

1 _ ترس  بی دلیل از کمونیست ها( اتحاد جماهیر شووروی )

2 _ عدم اعتقاد به توسعه سیاسی 

3 _ مطرح کردن ومعرفی " آقای خمینی بعنوان جایگزین "

4 _ ممنوعیت احزاب وتشکل های  میانه رو ( نحضت آزادی وجبهه ملی )

5 _ تعطیل احزاب وتشکل های نزدیک به حکومت ( حزب ایران نوین _ حزب ایرانیان _ حزب پان ایرانیست ) و تک حزبی نمودن کشور ( حزب رستاخیز ) 
 درکنار موارد بالا می توان از فقر _ بی عدالتی_ بیکاری  _ فاصله طبقاتی _ وجود حاشیه نشین ها _ عدم ارائه امکانات زیستی به حدود 6000 روستا درکشور _ فساد خانواده پهلوی ( هزار فامیل ) و چندین مورد دیگر را نیز نام برد .


کودتای امریکایی 1332 ونتایج درازمدت آن .

درتاریخ 25 مرداد 1332 محمدرضا پهلوی تصمیم به برکناری خشونت آمیز وکودتا علیه دکتر محمد مصدق رهبر ضداستعماری ایران رابه اجرا گذاشت وسرهنگ نصیری را با تانک ومقداری سرباز وحکم برکناری به خانه نخست وزیر فرستاد _ محافظان نخست وزیری کودتاچیان را دستگیر ودسیسه را خنثی کردند _ متعاقب شکست این کودتا شاه با ربودن یک هواپیما ازایران گریخت ( ؟ ! ) 

درهمین زمان امریکایی ها درحمایت ازشاه دست با استفاده ازاراذل واوباش وگروهی ازنظامیان کودتایی را اجرا کردند وبا صرف مبالغی اندک شاه را د28 مرداد 32 به ایران بزگراندند .

اشتباه دکتر مصدق دراین راه این بود که دسیسه را جدی نگرفت ومبادی احتمالی بازگشت شاه را مسدود نکرد وتنها به مهروموم کاخ بسنده نمود .

شاه با این کودتا به قدرت بزگشت و دستور دستگیری وتخریب منزل نخست وزیر راصادر کرد .
وچنین شد که محمدرضا دوباره برتخت سلطنت استبدادی نشست وبه سرکوب وگسترش خفقان ودستگیری شخصیت ها وفشار جهت جلوگیری ازروند طبیعی سیاسی شدت بخشید ..

شاه خشمگین پیروز درکودتا تیشه بردست گرفت تا تمامی نهادهای سیاسی ومردمی را ریشه کن نماید ودراین راستا علاوه بربرکناری نخست وزیر منتخب  تمامی منتقدین خودرا شناسایی _ دستگیر _ محاکمه وبرکنار نمود .

دقیقا بعد ازکودتا کلیه احزاب _ تشکل ها ونهادهای مدنی منحل ویا ازهم پاشیده شدند .

درواقع بذر شکاف دولت _ ملت بعد از این کودتا درخاک ایران پاشیده شد  _ اگرچه شاه تلاش کرد با اصلاحات سطحی " انقلاب سپید " جلوی زرف ترشدن این شکاف رابگیرد .

دردهه 1340 تمام فکر شاه بر راستای تثبیت حکومت استبدادی متمرکز بود .
شاه دریک اقدام ضدملی همه نهادهای سیاسی را ممنوع ویا باایجاد موانع ازتلاش کارشناسان ملی _ مردمی ممانعت بعمل آورد واین درحالی بود که هزاران آخوند با استفاده از9000 مسجد وپایگاه مذهبی  به سادگی وبدون هیچ مانعی مشغول شستشوی مغزی مردم بودند .




شاه دلخوش از حمایت امریکا وبی خیال از پایگاه مردمی

تجربه کودتای 28 مرداد 32 باعث شده بود که شاه امریکا رابعنوان یک حامی وپشتیبان دائمی خود درهرشرایطی بشمار آورد 
باروی کار آمدن جیمی کارتر دموکرات درسال 1977 اما وضع کمی تغییر کرد چراکه کارتر با شعار " رعایت مقوق بشر " به صحنه آمده بود _ سفر شاه به امریکا درسال 1356 با دیگر سفرهای ایشان متفاوت بود _ کارتر دراین سفر ازشاه درخواست کرد که به حقوق بشر وقوانین آزادی احزاب و بیان درایران توجه نماید .

وچنین شد که محمدرضا پهلوی مستبد دربارگشت کم کم سخن از " فضای باز سیاسی "  به میان آورد !

فرح دیبا درگفتگوهای تکنفره وبی دنده وترمز خود درسانه ربرت مرداک ورادیو فردا " به مردم ایران توهین وادعا می کند که شاه می خواست برای مردم " فضای بازسیاسی " ایجاد نماید !

فرح دراینگونه یاوه گویی ها مردم راهمان " رعیت " تصور می کند که  آزادی های قانونی مندرج درهمان قانون اساسی چندان ارزشی نداشت واین شاه " رعیت پرور " بود که تصمیم داشت به مردم " حق آزادی اندیشه وبیان " رابعنوان یک هدیه بامنت گذاری تقدیم نماید ( ؟ ! ) 
درحقیقت نگاه شاه وفرح به مردم همان نگاه سنتی تاریخی " ارباب ورعیتی " بود .

شاه وفرح وبیماری" توهم جایگاه" 

شاه وفرح هردو مبتلا به بیماری روانی " توهم جایگاه " مبتلا بودند وفرزند آنها هم ازهمین بیماری رنج می برد .

محمد رضا پهلوی درمراسم بزرگداشت 2500 امین سال پادشاهی در پاسارگاد درمقابل آرامگاه کوروش بزرگ گفت : کوورش آسوده بخواب ما بیداریم !   
شاه بااین ادعا خودرا بجای کوروش وهم وزن او تلقی می نمود واین درصورتی بود که ایشان کمی ازناصرالدین شاه قاجار کم تر مستبد وخودخواه بود 

همین خودبزرگ بینی ها وبیماری " توهم جایگاه " باعث شده بود شاه انرا با تئوری حمایت امریکا درهم بیامیزد وپادشاهی مشروطه خودرا درحالت توهم  به نام " محمد رضا پهلوی آریامهر وبزرگ ارتشتداران " تصور نماید 

همین " توهم جایگاه " بود که دراواخر سلطنت خود ادعا  کرد که ما " درآستانه تمدن بزرگ " قرار گرفته ایم وبه زودی " ژاپن " راپشت سرمی گذاریم ( ؟ ! ) 




شاه : مردم من صدای انقلاب شما راشنیدم !

همین شاهی که یک وانت لازم بود تا فقط عنوان هایش راحمل کنند درروز عید فطر مسلمانان با هلی کوپتر ازفراز خیابان رضاشاه و آزادی گذرکرد ووقتی باچشم خود دید که حدود 300 هزار نفر با مشت گره کرده شعار " مرگ برشاه " می دهنند با سرخوردگی ویاس به کاخ رفت ونواری غلط کردم واذعان به فساد دردستگاه وقول مارزه با آن  پر کرد وپخش نمود که جمله کلیدی ومهم آن همان "مردم من صدای انقلاب شمارا شنیدم " بود .

برخی ازتاریخ نگاران معتقدند که این شاه بود که جنبش اعتراضی بخشی ازمردم ایران را " انقلاب " معرفی کرد وبرسرزبانها انداخت !




نگرانی های اصلی  شاه درروزهای سال 57 

اگر به نشریات آن زمان وکتب خاطرات اطرافیان شاه نظری دقیق بیاندازیم به  ساده گی  درمی یابیم که آنچه فکر شاه را درآن روزها مشغول کرده بود اعتراض  وناخشنودی بخشی ازمردم ایران از او وسلطنت پهلوی نبوده بلکه شاه شب وروز به این مسئله جانبی می اندیشیده که : چرا وچه شده که امریکا تصمیم دارد اورا برکنار نماید ( ؟ !)

این تصور شاه دومنشا می تواند داشته باشد 
نخست_  سابقه تاریخی برکناری پدرش رضاشاه ازسلطنت توسط استعمار گران وقت
دوم _ اعتماد واطمینان وتکیه کردن بیهوده به دیوار ترک دار امریکا ( وابستگی ) 

این دو باعث شده بود شاه فراموش کند که برخی اراشتباهات سهمگین که دربالا اشاره کردم باعث لق شدن پیچ ومهره های سلطنت  او شده اند .

آیا آنچه درسال 1979 درایران شکل گرفت انقلاب بود؟ 
پایان بخش نخست 

ارشیا ارشادی 
فرزند آبشار 
2019/12/13 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

قابل توجه ویاد اوری : هرگونه نظر شامل توهین _ تهمت _ ناسزا و کلمات رکیک وزننده حذف می گردد _ قوانین اخلاقی _ و رعایت اصول ادب دمکراتیک حکم می کند درکمال آرامش وبا استفاده از ادبیاتی متمدنانه درباره متن یاداشت بنویسید _ باسپاس از حسن توجه و همکاری شما _ ارشیا