۱۳۹۸ مهر ۲۱, یکشنبه

دل نوشت های ارشیا ارشادی _ ازکتاب چرا شاعر نیستم ؟ ( بخش نخست )



فرزند آبشار 


دل نوشت های ارشیا ارشادی 

پیر پیمانه کش ما که روانش خوش باد       گفت پرهیزکن ازصحبت پیمان شکان

برای آنها که با مهربانی باورم  کردند 
وسپاس ازاین همه مهرورزی 
2000/2018
فرزند آبشارم 
از پیچ هافراری  _ ازچاله ها گریزان 
با اشتیاق وخرسند 
درراه آبشارم 


ازشعر باران تا بارانی ازشعر
- یکم 
چرا سراینده نیستم  ؟

شعر غزل است از جام می تا رطل گران 
واز  شیخ مست تا ساقی دور گردان 

اما من سرایشگر نیستم 
نه حافظ قران بودم 
نه ساکن کاشان 
من تنها یک واژه هستم 
که شاید بتوانم  خودرا درلابلای جملات  پنهان کنم 

وقتی بازان می بارد 
سایه ای از جام برپیکر ایام می افتد 
می باردو بازهم باران تا
لبخند برلبان ناشاد ما بشکفد 
ما  پرپر شدگان _ما  سوختگان 

هوا تیره وتاراست 
زیر سرپناهی سنگر می گیرم 
ابرها برهم می خورند 
برقی درآسمان پیدا 
وصدای که پیشگام است 
بارانی ازشعر می بارد 
تند وباشتاب _ ومن ازپناهگاه بیرون می زنم 
از شعر باران تا بارانی ازشعر 
من خیس خیس شده ام 
من سراینده نیستم _ نبودم 




 دوم 

از موش تا باران موشک


من نمی دانم چرا به این تخریبگر سنگین و نازیبا می گویند موشک ؟
ولی می دانم باران موشک باران خونینی است 

درآن سالهای دور که موشک می بارید 
چون جان پناهی نداشتیم بربام می رفتیم 

تا ببینیم ازکدم نقطه شهر خاک ودود به هوا می رود 
بی آنکه فکر کنیم شاید میزبان موشک خانه خودما باشد !

باران دلچسب است _ موشک زشت است _ موش هم گاهی  باهمه کوچکی _ هراس می افکند دردل ما
موشک گه جای خوددارد 




-- سوم 
__ بارگاه شاعران 

شعر جوشش است 
همانند قلقل  آرام یک چشمه از دل کوه 
آبی است  صاف وشفاف 
وقتی از چشمه  سرازیر می شود
هیچ مانع وسدی نمی شناسد 
شعر هنر است _ پیشرو وپویا 
همانند آب چشمه 
 _به لطافت باران 
سرانجام چشمه سار دریاست 
وآرام گاه شهر بارگان شاعران 

شعر هنر است 

وهنر را نمی توان همانندآب جوشان چشمه درراه حرکت  جلوگرفت
هنر فرهنگ است تحت  تاثیر پیرامونی خویش 
درراه جوشانی وسرازیری هنر سنگ بگذارید
آنرا می شوید وبه راه خود ادامه می دهد
اگر چال وچاله حفر کنند آنها را پرمی کند وادامه می دهد 
وهیج وهیچ وهیچ قدرتی مانع رسیدن هنر 
به سرمنزل مقصود نیست .
سرمنزل هنر آگاهی است  شعر هنراست وشاعران مقدس ترین 
دربارگاه شاعران باید با احترام ایستاد
وشعری از آنها زمزمه کرد 

من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم
حرفی از " جنس " زمان نشنیدم 
هیچ چشمی به زمین خیره نبود 
کسی ازدیدن یک باغچه مجذوب نشد 
هیچکس " زاغچه " ای را سریک مزرعه جدی نگرفت  ( سپهری )

دربارگاه شاعران باید به احترام بایستیم 





___ میهن  دومین مادر 

خانه همچنان پابرجاست 
با ترک هایی بردیوار 
با سقفی که دربرابر باران مقاوم نیست 
با گوشه سقف هایی که عنکبوت ها تار بسته اند 

خانه همچنان پابرجاست 
با وسائلی که مرتب کم وکم ترمی شوند
وسارق هایی که بی نقاب وباروی باز سرقت می کنند 

خانه همچنان پا برجاست 
کهنه است وقدیمی 
ستون هایی موریانه خورده اما 
به قدرت ستون های پارسه 
همچنان مقاوم و پابرجاست 

 پابرجاست چرا ؟
کودکان درخیابان با خواهش وتمنا  گل می فروشند 
زنان همچنان درخانه ها " آزار  " می شوند  
وحاجی های بازار پس از خوردن غذایی چرب 
خدار را شکر می کنند!

خانه همچنان پا برجاست 
هنوز هم پرندگان مهاجر با بی میلی به تالاب ها سفرمی کنند 
خانه نیار به بازسازی دارد 
اگر دیر کنیم  شاید برسرما ویران گردد 
خانه مادر است _ مارا در آغوش مهرخود پرورانده است 

خانه همچنان پابرجاست 
نگران مادر باشیم 
زخم هایش رابشوئیم 
دست مهر بر سراو بکشیم 
بردستان ترک خورده اش بوسه زنیم 




خانه پابرجاست 
تا که یک آتشگهی ازدورها پیداست 

هرکس به کاری مشغول 
حتی بیکاران که روزهای سپری عمرخودرا می شمارند
ولی هیچ کس سرجای خود نیست 

آشفته بازاری است دراین خانه قدیمی 
سنگ های زیبای مرمر برقبرها
مشروب درقوطی نوشابه ها
روضه خوان دربرهوت عالم سیاست 
مداح آهنگ روز می خواند 
کودک نوآموز گل مسنوعی می فروشد
کلاس درس کودکان در دشت بی انتها 
حوزه ها اما کاخ شده اند 
کسانی دربه دربدنبال وامی اندک
گروهی اما بانک هارا خالی کرده اد 





هیچ کس درجای خود نیست 
بی سوادان شعر می سرایند 
بازیگران خوانندگی پیشه کرده اند 
وخوانندگان تنها برای دل خود می خوانند

خانه همچنان اما پابرجاست 
راهزنان وگردنه بندان مسئول امنیت خلق شده اند
بندرواسکله وفرودگاه ومبادی شخصی دارند 
تخت جمشید به ناصروخسرو منتقل شده است 

گفتند شراب حرام است وممنوع اما 
تریلر ها وکامیون ها مملو از این " حرامها " مرتب درتردد هستند
درهمه جاهست به آسانی ودردسترس " ژن" های خوب 
وجوانان الکل طبی _ صنعتی _ سگی خانگی می نوشند وآرام وبی صدا می میرند 
هیچ کس سرجایش نیست 
چماقداران " غنی سازی شده "   دکتر وکارگردان شده اند 
ودکترها  برج وباروساز 




مردم ازگلایه اجاره به چادرنشینی روی آورده اد 
اما هزاران مسکن خالی است 
بسم الله ها قیمت ارز وسکه تعین می کنند
کلان دزدان پس ازاستراحتی کوتاه دوباره به زندان بارمی گردند
تا ساخت  بخش " ویژه " زندان را دنبال کنند 

ایران " بیمار " است _ سرگشته وگرفتار است 
اما همچنان پابرجاست تا یک ایرانی ازدوردست ها پیداست 

ارشیا ارشادی _ ژانویه 2018 TEXEL


ارشیا ارشادی 
فرزند آبشار 
2019/10/14

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

قابل توجه ویاد اوری : هرگونه نظر شامل توهین _ تهمت _ ناسزا و کلمات رکیک وزننده حذف می گردد _ قوانین اخلاقی _ و رعایت اصول ادب دمکراتیک حکم می کند درکمال آرامش وبا استفاده از ادبیاتی متمدنانه درباره متن یاداشت بنویسید _ باسپاس از حسن توجه و همکاری شما _ ارشیا