نگاهی به افسانه های دینی _ ازآدم وحوا تادونیم شدن رود نیل وکشتی نوح و معراج پیامبر اسلام

کلیه فشارهای اقتصادی بر مردم ایران تروریسم تجاری است 

تلاشگران ضد جنگ امریکایی مخالف  ومزدوران سابق صدام مشوق فشارهای اقتصادی بر مردم ایران 

&&&&&&&&&&&&

نگاهی به افسانه های دینی _ ازادم وحوا تا دونیم شدن رود نیل وکشتی نوح وتئوری معراج پیامبراسلام 

ارشیا ارشادی ونقدافسانه های دینی 
2019/08/12 برابر 20 امرداد 2578 ( واکنش _ 321)

پیش نوشت 
چمن حکایت اردیبهشت می گوید  _ نه عاقل است آنکه نسیه خرید نقد بهشت  ( حافظ )

گرچه چند صدسال است بسیاری ازمردم گیتی  ازکنار " افسانه های دینی " گذشته وانها را درتئوری واثبات  زیرسئوال برده اند ولیکن متاسفانه همچنان درگوشه وکنار جهان گروه ها وجمعیت هایی این افسانه های دینی را باور داشته ودرفرهنگ رفتاری خود از انها بعنوان مثال بهره می جویند وبهمین دلیل این افسانه ها بدون آنکه ازجهت علمی مورد بررسی قرارگیرند باورمند شده و به فرهنگ تعداد قابل توجهی ازمردم گیتی راه یافته وجا خوش کرده اند 
دراین نوشتار به چهار تن ازاین افسانه ها شامل >>> افسانه آدم وحوا _ماجرای دونیم شدن رود نیل _افسانه کشتی نوح و داستان معراج محمد پیامبر عرب ها خواهم پراخت .

همانگونه که در متن های قبلی 

اشاره کردم  دورانهای فکری بشر رامی توان به سه  دوره _ دین گرایی ( 1 )

_ دوران فلسفه ( شکاکیت  2 )

 و عصراندیشه وخرد گرایی ( 3 )  تقسیم نمود و طبیعی است این افسانه های دینی متعلق به دوره نخست هستند.

&&&&&&&&&&&&&&&&

هنرمندان شایسته ایران زمین رابیشتر بشناسیم 

فریده سپاه منصور هنرمند پیشکسوت رادیو/ تلویزیون وسینما 

&&&&&&&&&&&&

یکم _ افسانه آفرینش وآدم وحوا ودلیل اخراج از بهشت !

درتعداد قابل توجهی ازباورهای دینی  ادعا شده است : زمانی ( بدون تاریخ ) آدم وحوا بخوبی وخوشی  در بهشت زندگی می کرده اند _ خداوند اما شرط زندگی دربهشت را امتناع خوردن همه میوه ها غیراز میوه سیب قرارداده بود ( بدون علت ) 
ولی حوا " آدم را وسوسه می کرد ( اغواگری زن ) که قانون خدا را زیرپا نهاده وخوردن میوه سیب راهم آزمایش کنند ( ! ) 
آدم نخست قبول نمی کرد ولی دراثراصرار حوا دست بدینکار زد ( سیب خورد ) و خدا ازاین نافرمانی عصبی شد وآدم وحوا رانفرین نموده وبرای تنبیه آنها را ازبهشت بیرون کرده وبه روی کره زمین فرستاد ( ؟ ! ) /

شاید مردمان صدها سال پیش درعصر دین سالاری بعلت کم آگاهی این افسانه را پذیرفته وبدون سئوال دربست باور می نمودند 
ولی درعصر فلسفه و دوره بعدآن یعنی عصر خردگرایی و دوره کشف رابطه " علت ومعلول " دیگر کم ترکسی این افسانه مذهبی را باور می کند _ درعصر خردگرایی چندین وچند سئوال پیرامون این افسانه روی میز قرارمی گیرند که برخی ازآنها را می توان چنین فهرست نمود 

یکم _ چرا افسانه پردازان مذهبی تاریخی برای این رخداد تعین نکرده اند ؟ با توجه به اینکه طبق نظر دیرینه شناسان عمرکره زمین وپیدایش هستی به ملیاردها سال پیش بازمی گردد و قدمت دیرینه ترین  پیدایش باور دینی فقط  حدود  5000 سال است ( ؟ ! )

دوم _ آیا  دردوره زندگی به خوبی وخوشی آدم وحوا دربهشت ( مدت نامعلوم ) هیچگونه پیوند جنسی بین آنها صورت نگرفته   ( ؟ ) واگر این پیوند صورت گرفته چوا آنها صاحب فرزند نشده اند ؟

طبیعی است که بهشتی که درآن تنها یک زن ومرد درآن وجود دارد بهترین موقعیت برای درهم آمیختگی جنسی است و طبق این افسانه آن خدا هم آنها راازاین کار منع نکرده است / پس علت سردی مزاج جنسی آدم وحوا چه بوده است ؟
و آیا اصولا چنین عدم جذب جنسی ممکن است ؟

سوم _ آن خدا به چه علت خردمندانه ای  " آدم وحوا " را ازخوردن سیب منع کرده است ؟ آیا هدف محک زندن وبهانه جویی ازآدم وحوا بوده است ؟
چهارم _ آین خدایی که خلقت انسان را " شاهکار" خود خوانده است به چه علت اورا " آزمایش کرده ومحک زده است " ؟

پنجم _  اصولا این بهشت مورد ادعا درکجا قرار داشته  که دری روبه زمین داشته است ؟

ششم _ چرا خدای مورد ادعا ازهمان اول ماجرا بین دو مخلوق خود ( زن ومرد ) تفاوت قائل شده وزن را موجودی " فریبکار _ اغواگر و وسوسه انگیز " معرفی نموده وتمام تقصیرهای رانده شدن ازبهشت رابه گردن او انداخته است ؟

نتیجه اینکه

افسانه خلقت آدم وحوا وسیب خوردن وبهشت واقعیت ندارد وساخته وپرداخته ذهنیت انسان ها می باشد وطبیعی است که مردم دردوره خردگرایی اینگونه افسانه ها را حتی درحد سرگرمی وداستان هم قبول نمی کنند 

دوم _ افسانه دونیمه شدن آبراهه نیل 

درافسانه های دوران عتیق آمده است : هنگامیکه سربازان فرعون مصربا اسب وتجهیزات بدنبال موسی وقوم بنی اسرائیل روان بودند وقتی به رود نیل رسیدند به اشاره موسی رود نیل بدوقسمت تقسیم شد و راهی بازشد تا موسی وقوم بنی اسرائیل باپای پیاده ازآن به سلامت گذرکردند و وقتی لشگریان فرعون وارد آبراهه نیل گردیدند به اشاره موسی این آبراهه به حالت اولیه خود بازگشت ولشگریان فرعون را غرق ونابود نمود (؟ ! )

اگربخواهیم این افسانه را یک داستان تخیلی بشماریم برای سرگرمی " کودکان " جالب است وحتی برای بزرگترها  این داستان درفیلم " ده فرمان " ساخته وبه نمایش درآمده است وشاید مردمان نا آگاه عصر ماقبل خرد مندی آنرا باور می کرده اند

ولی درعصردانش وخرد چنین رخدادی درعالم واقعی امکان پذیر نیست 

همه ما می دانیم که آب چشمه ها وهمچنین آب شدن برف ها درکوه ها به صورت آبراهه های کوچک از دامن کوه ها روان شده ورودخانه ها راتشکیل می دهند و رودخانه ها نیز سرانجام  باشتاب راهی دریاها می گردند 

برای آزمایش می توانیم درجلول آب جوشیده ازدل کوه چاله ای درست کنیم ویا سنگی قراردهیم _ آب پویا وپرجنب وجوش هم چاله را پرمی کند واز آن سررریز می گردد وهم ازکنار سنگ ( هرجقدرهم بزرگ باشد ) گذر کرده وبه راه خود تا دره ویا رودخانه روان می گردد _ پس بابرقوانین علمی جلوی پیشروی این آبها را به هیج وجه نمی توان بطور کامل سد نمود 

حال تصور کنید رود وسیع وپرخروش نیل را چگونه می توان متوقف وبه دوقسمت تفسیم نمود ؟

وضعیت آب متوقف شده ودرحال بازگشت چه می شود ؟

آین این افسانه دینی فارغ ازدنیای تصور وتخیل یک درصد امکان اجراشدن دارد ؟

چرا اززمان این افسانه سرایی تاکنون   بشر بااین همه پیشرفت های علمی  حتی یک بار موفق به تکرار آن درحالت واقعی نشده وبرای اثبات آن ادعا آنرا دردنیای واقعیت تکرار نموده است ؟

مادر معصومه اولادی اسیر فرقه رجوی همچنان چشم براه است
&&&&&&&&&&&&&&&&&&

نتیجه 

پس با استدلال محکم می تواند این افسانه دینی رامردود شمرده وآنرا افسانه دینی تخیلی نام نهاد 

سوم _ افسانه دینی کشتی نوح 

درافسانه های دینی آمده است که شخصی بنام نوح ( پیامبر نامگذاری شده ) درمنطقه ای زندگی می کرده که مردم آن بت پرست بوده وبه کارهای خلاف که برخلاف دستور خدا می زده اند

نوح که ازدست این مردم خسته شده بوده ازخدای خود می خواهد اورا ازدست این مردم خلافکار نجات دهد 

درهمین راستا خدا  به درخواست او پاسخ داده وامر می کند یک کشتی بسازد واز هرنوع جاندار جفتی تهیه کرده آنها و خانواده خودرا  را درکشتی جاداده وسپس آن منطقه را ترک نماید !

درادامه این افسانه نوح این کاررا انجام داده وآن منطقه راترک می کند _ بعد ازدورشدن نوع طوفان  شدید درمی گیرد وهمه آن مردمان خلافکار را نابود می کند ( نسل کشی بزرگ )

افسانه کشتی نوع وانتخاب یک جفت ازهرجانداری ازجهت تخیلی و افسانه ای همانند" دونیم شدن رد نیل " جالب وسرگرم کننده است اگرچه طرفداران این داستان فوق تخیلی نتوانسته اند فیلمی درمورد آن بسازند !؟

ولی درعالم واقعیت چنین رخدادی غیر قابل انجام بوده است چراکه :

یکم _ منطقه زندگی نوح وتاریخ این رخداد تخیلی معلوم نیست 

دوم _ دراین داستان همکاران نوح مشخص نیست وطبعا ایشان نمی توانسته بدون همکار ومتخصص فنی کشتی بسازد

سوم _ نوح نمی توانسته ازتمام جانداران جفتی تهیه کند چراکه گروهی ازجانداران تنها در مناطق خاص زندگی می کنند برای نمونه زیستگاه کانگوروها دراسترالیا قراردارد 

چهارم _  تنها   میزان حشرات متجاوز از ده ملیون نوع است ولذا جمع کردن این تعداد جانداران غیرممکن می باشد 

پنجم _ نوح باید جهت انتقال جاندران یک  کشتی بزرگی درحد واندازه وحتی بزرگتر از ناو هواپیما بر می ساخته است 

ششم _ معلوم ومشخص نیست که نوح چگونه توانسته مشکل تغذیه جانداران گیاهخوار وگوشتخوار را درطول سفر مهیا نماید 

هفتم _ طبق این داستان بعد ازحرکت نوح طوفانی شدید درمی گیرد وبجا ماندگان ونافرمان هارا نابود می کند
نابودی قوم  نافرمان ها همه را دربرمی گرفته ونابودی جمعی محسوب می گردد  و طبعا کودکان را هم دربرمی گرفته است ومشخص نیست چرا کودکان ونو نهالان باید قربانی خشم خدا ( طوفان نوح ) گردند 
درکتاب ها وافسانه های دینی بارها وبارها  از کشتارجمعی اقوام وقبائل سخن رفته است 

نتیجه 
افسانه کشتی نوح و جمع آوری یک جفت ازهر چانداری یک داستان فوق تخیلی است ودرعالم واقعیت حتی با وسائل وامکانات امروز هم غیرقابل اقدام وناشدنی است 
بنابراین نوح وکشتی و جمع جانداران یک افسانه  تخیلی است که درعالم واقعی نمی توانسته وجود داشته باشد 

چهارم _افسانه  معراح محمد پیامبر اعراب در آسمانها 

درداستان های اسلامی بحثی بنام " معراج محمد " به آسمانها وجود دارد که طبق آن ادعا شده است  : محمد درزمانی نامشخص ( قبل ویا بعد ازهجرت ) با مرکبی به نام " براق " ودرادامه با " رفرف " به آسمان هفتم ( تئوری دوران ماقبل خردمندی ) رفته وبا خدای خود " الله " ملاقات نموده وسپس بادستوراتی بازگشته است _ این سفر را معراح "نام نهاده اند 
 نکته مهم دراین افسانه این است که مرکب محمد براق نزدیک ران هایش " دوبال داشت است  ودرهرگام به اندازه میدان دید خویش پیش می رفته است !

محمد فاصله درطول یک شب بامرکب خود فاصله مسجد الحرام تا مسجد الا قصی را بصورت آسمانی  طی کرده است 
محمد درطول این سفریک شبه درشهر مدینه فرود آمده ونماز خوانده است 
محمد درسفر به آسمان هفتم  دارای پنج مرکب بوده که درراه آنها را عوض کرده است 

1  _ مرکب براق ازمکه تا بیت المقدس 

2  _ مرکب " معراج" ازبیت المقدس تا بام دنیا 

3 _  " بال های ملائک آسمان دنیا تا آسمان هفتم 

4 _ بال جرئیل از آسمان هفتم تا سدره المنتهی 

5 _ مرکب " رفرف " از سدره المنتهی تا قاب قوسین 


تو ضیح اینکه  سرعت مرکب های محمد 40/000 کیلومتر درساعت بوده است 

سئوالاتی پیرامون معراج پیامبر اسلام به آسمان هفتم !

ماجرای معراج محمد دراین دنبالک >>>
ماجرای معراج محمد طبق مستندات اسلامی

یکم _چرا  تاریخ معراج محمد دقیقا مشخص نیست ( ؟ )

دوم _ چگونه ممکن است یک حیوان بین قاطر والاغ با دوبال درنزدیک به  ران می تواند  پرواز کند ؟

سوم _ چگونه براق در مدینه فرود آمده تا محمد نماز بخواند ؟

چهارم _ اسلامیست ها معتقدند " الله  بوسیله جبرئیل"  با محمد درارتباط بوده است بنابراین سفر محمد به آسمان هفتم ( ؟ ) آنهم بدین وسیله با توصیف های  بالا چه نیازی داشته است ؟

نتیجه = 

افسانه معراج محمد به آسمان هفتم ( ! ) آنهم با وسائل نقلیه مورد اشاره نه تنها یک " ـ تئوری  ضد علمی " است بلکه هرکس درحد یک ارزن  هوش وعقل وقدرت خرد داشته باشد نمی تواند این افسانه تخیلی راباور نماید 

تئوری وافسانه  معراج ازطرف افراد بی سوادی سرهم شده است که کوچکترین دانش واطلاعی از کهکشان ها  ونظم هستی وسیارات وستاره ها نداشته  اند _ بنابراین بررسی اینگونه  ادعا ها غیر قابل بحث وبررسی وکنکاش هستند 

نتیچه کلی این نوشتار

داستان ها وافسانه های دینی عموما توسط نویسندگان متعصب و معتقد دین زده  طراحی وتدوین شده اند که کوچکترین اطلاعی از دانش بشری نداشته اند وبهمین دلیل است که ادعا های آنها را حتی نمی توان داستانسرایی تخیلی نام نهاد

در شاخه شیعه دراسلام داستان وافسانه دیگری تحت نام " غیبت وظهور "  وجود دارد که درردیف همین معراج تخیلی و ضدعقلی  و نا باورانه است  که نگارنده طی چند متن بخش هایی ازاین افسانه را برشته تحریر درآورده ام 

آگاهی گام نخست برای رسیدن به آزادی 

اگر آزادی را رسیدن به قله باشکوه دماوند تصور کنیم برای رسیدن به آن قله نیاز به امکانات _ برنامه ریزی _ قدرت وآمادگی بدنی _ نقشه راه و توشه وامکانات لازم است تنها درچنین صورتی رسیدن امن به قله ممکن خواهد بود

اززمان مطرح شدن رابطه نسبیت توسط انیشتین  دیگر کم تر انسان خردندی است که ادعاهای دیگران را بدون دلیل عقلی بپذیرد واین درحالی است که تئوری های دینی / آئینی هیچگاه حاضر به تثبیت عقلی ادعا های خود نیستند 
ومردم عادی هم عموما درپی "کندوکاو وجستجو "درباره آنها نمی روند
وچنین است که " رهبران دینی " خانه خودرا بربلندای ناآگاهی مردم بنا کرده وازآن سواستفاده می نمایند

درچنین صورتی تلاش برای  آگاهی رسانی  مهم ترین وظیفه روشنگران است 
باید برباورهای توده ها ضربه زد _ ممکن است محکم نشان بدهد ولیکن با تداوم ضربه های حساب شده وبه موقع این دیوارهای به ظاهر محکم  فروخواهند ریخت
به امید آگاهی مردم وآزادی ایران زمین ازچنگ مبلغان خرافات 

ارشیا ارشادی 
فرزند آبشار 
2019/10/10