باز جوانه می زنم
به زخم ها _ به دردها _ به روز دل شکستگی
سخن کنیم ماجرا به راحتی به سادگی
هرمز نیک آئین
2020/11/15
ایستگاه 548
باز جوانه می زنم
مرا ببر
مرابزن
مرابکش
باز جوانه می زنم
مست وخراب بوده ام
ریشه درآب بوده ام
اره _ تبر _ زخمه خون
شکست قامت مرا
سخت ولی به شور دل
باز جوانه می زنم
برگ وجوانه می دهم
زینت باغ گرنشد
رونق راه می شوم
برد مرا به بیشه ای
شدم درخت مرده ای
خسته ز بازماندگی
باز جوانه می زنم
سبز شدم دوباره من
ساقه وبرگ داده ام
گرچه امید قد کشی
نباشدد به سینه ام
ولی به شوق زندگی
باز جوانه می زنم
شدم اسیر اره ها
به شاخکی شکسته ها
دوباره زاده می شوم
به چنگ ودف به تار عود
باز جوانه می زنم
ولی به شکل تازه ای
به دست یک توانگری
دوباره ساز می شوم
مرابزن _ مرابکوب
برای حال وروز خوش
به دست تو _ به شعر تو
باز جوانه می زنم
واین دلنوشته به مرور تکمیل می گردد.........
هرمز نیک آئین
2020/11/15
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
قابل توجه ویاد اوری : هرگونه نظر شامل توهین _ تهمت _ ناسزا و کلمات رکیک وزننده حذف می گردد _ قوانین اخلاقی _ و رعایت اصول ادب دمکراتیک حکم می کند درکمال آرامش وبا استفاده از ادبیاتی متمدنانه درباره متن یاداشت بنویسید _ باسپاس از حسن توجه و همکاری شما _ ارشیا