بشر درگذر فکری _ ازشک تا فاصله گیری دینی ( بخش دوم )
مادری رابیش ازیک دهه چشم براه نگاهداشتن نشان سنگدلی و بی نهایت بی شرمی است
2020/07/30
ایستگاه 495
پیش نوشت
در بخش نخست این مقاله اشاره نمودم که بشر از زمان حضور در کره رمین ( ملیونها سال پیش ) تا امروز دوره های بسیاری راپشت سرنهاده است _ آنچه باعث تکامل فکری + رفتاری بشر بوده است خردورزی وفکر کردن بوده است برای نمونه شناسایی آتش بنابرپژوهش های اندیشمندان قرن های اخیر تصادفی نبوده ویک کشف به شمار می رود
دورانهای گذرای بشر ازجهت تکامل فکری
1 _ دوران آزاد فکری
2 _ دوران طبیعت پرستی
3 _ دوران گرایش های دینی
4 _ دوران تشکیک و ترک خوردگی فکری
5 _ دوران فاصله گیری ازباورهای دینی وآئینی
6 _ دوران آزاد اندیشی / بالندگی فکری و فراعقیدتی
هم اکنون حدود 6 ملیارد انسان درروی کره زمین زندگی می کنند _ اگرچه درآمارها تلاش می شود نیمی ازاین جمعیت را افراد معتقد به ادیان وآئین ها معرفی نمایند ولیکن درعمل وواقعیت این آمارها قدیمی است وبه روز نیست
در قرن 21 بایک جستجوی ساده وبه دور ازتعصب به سادگی می توان دریافت که :
هم اکنون بیش از دوسوم ساکنان روی کره زمین کتاب باورهای دینی / ائینی را به انتها رسانده ومنار نهاده اند
از دوره تعریف مبالغه آمیز وجودی بنام خدا تا دوره بی تعریفی خدا
پس ازپیدایش باورهای دینی خاور میانه ای مبلغان مذهبی تعریف های شگفت و مبالغه آمیزی از وجودی بنام " خدا " نمودند
درنظر این مبلغان "خدا "موجودی است که از تولد تا مرگ وحتی پس ازآن زندگی بشر را دردستان خود داشته و وبهرگونه که اراده کند تغییر می دهد ! ؟
این مبلغان همچنین تمام اتفاق های طبیعی را خواست واراده خدا می دانند
مردم ساده وزودباور هم این تعریف هارا بدون تامل و تعقل باور می کردند
از عضر خرد ورزی و پی دایش شک درمیان اندیشمندانن کم کم این تئوری ها مورد بحث وکندوکاو قرارگرفت
فلسفه وفیلسوف ها نیر درهمین دوران ترک خوردگی فکری درمیان جوامع بشری سربرآوردند
زیر سئوال بردن ادعا ها درمیهن ما باعث پیدایش مکتب هایی چون عرفان / صوفیگری گردیدند
در مکتب عرفان بطور ضمنی ادعا های رساات با نقد مطرح درکتاب قران زیرسئوال رفت
درحقیقت چکیده مکتب عرفان خدای رابی واسطه خواستن یعنی خذف تئوری رسالت بود
ویروس ذره بینی کرونا دکان" الله واکبر "( بزرگتر ) رابه کسادی کشاند!
&&&&&&&&&&&&&&&&&
دوره تعقل _ کنجکاوی و ریزش آهسته خداهای تخیلی
با افزایش پژوهش های علمی و مطرح شدن سئوال ها و پیداکردن پاسخ ها کم کم کوه فرضیات دینی آب شدند
وقتی علت بارش برف وباران وباد مشخص ومعلوم گردیدند این قدرت ها ازدست خدایان فرضی خارج شدند
اختراعات وکشفیات دوران خرد ورزی بشر باعث اسان ترشدن زندگی بشر گردیدند
وچنین شد که هرچه بشر راه علم راپیمود وبه پیش شتافت به همان نسبت ازتئوری های دینی فاصله گرفت
این تغییر وتحولات سازنده اما به مذاق مبلغان دینی خوش نیامد
بنا بر مستندات تاریخ دراین دوره شکوفایی فکری بشر صدها دانشمند و پژوهشگز به فتوای رهبران دینی به قتل رسیدند زیرا با پیشرفت علم درزندگی بشر کم کم دکان رهبران دینی کساد و روبه تخته شدن می رفتند
اندیشمندان به تعریف علمی کهکشان پرداختند وماه وستاره وخورشید را تعریف علمی نمودند
ومردم کم کم آگاه شدند که ستارگان میخ هایی نیستند که برآسمان کوبیده شده اند ( ؟ ! )
وچنین شد که کم کم اندیشمندان " تئوری آفرینش " رابه نقد کشیدند وبه مرحله " آفرینشگری " رسیدند
تئوری انفجار بینگ بنگ و تحولات کهکشانی جای آفرینش توسط خدا را زیرسئوال بردند ( مهبانگ )
پیشرفت های علمی اندیشمندان وپژوهشگران اما همچنان با مخالفت جدی مبلغان دینی مواجه گردید
وچنین شد که دانشگرایان با " اتهاماتی " چون بی دینی / کفر گویی / ارتداد از طرف مبلغات دینی روبرو شده وبه قتل رسیده ویا شکنجه شده وبه زندان افتادند
طبیعی است درنبرد علم ودین این دین بود که شکست خورد چراکه تئوری های دینی برخلاف دستاوردهای علمی
ایستا بودند واین درحالی بود که پیشرفت های علمی با خود پویا یی همره داشتند وبطور مرتب درجاده تکامل وپویایی پیش میرفتند
تئوری آفرینشگری
گرچه در بخث هستی همچنان سئوال های بی پاسخ باقی است ودستاوردهای فکری بشر برای شناخت کامل هستی جای بحث وکندوکاو بیشتردارند ولیکن کتاب تئوری های دینی ازجمله ازجمله " خدا وآفرینش " کاملا زیرسئوال قراردارند
هرچه کاروان دانش و زایش فکری به پیش می روند چرخ گاری های تئوری های دینی شکسته و مبلغان دینی ازکا رافتاده و به گل نشسته است .
آیا آفرینشگری می تواند جای خدا باوری یعنی آفرینش رابگیرد ؟
نگارنده این متن اگرچه از موانع دینی / آئینی سالهاست گذر کرده ام اما همچنان درمورد آفرینشگری درحال پژوهش هستم
آنچه برایم مسلم است اینکه دیگر اهورا _ یهوه والله در بایگانی فکر من وجود خارجی نداشته وکاملا حذف شده اند
بنظرمن همه ادیان وائین ها ساخته فکری بشرهای دیرینه بوده اند ودرجهان امروز نه تنها هیچ کاربردی نداشته بلکه مضر وبرای همبستگی انسانها زیانبار هم هستند
درمورد راز ورمز هستی هم سئوال بسیاردارم وبه پند حافظ شیرازی گوش می کنم که گفت
حدیث ازمطرب ومی گوی وراز دهر کم ترگو که کس نگشود ونگشاده ست حل این معما را
پایان قسمت دوم
در بخش سوم به بخث تکامل ونظریه داروین خواهم پرداخت
&&&&&&&&&&&&
عاقبت خاک گل کوزه گران خواهی شد حتلیا فکر صبوکن که پر ازباده کنی
البرز ایران
2020/07/29
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
قابل توجه ویاد اوری : هرگونه نظر شامل توهین _ تهمت _ ناسزا و کلمات رکیک وزننده حذف می گردد _ قوانین اخلاقی _ و رعایت اصول ادب دمکراتیک حکم می کند درکمال آرامش وبا استفاده از ادبیاتی متمدنانه درباره متن یاداشت بنویسید _ باسپاس از حسن توجه و همکاری شما _ ارشیا