۱۳۹۹ تیر ۹, دوشنبه

ازصفر تا هفتاد وچند سالگی چنان گذشت ؟ _ ( به یاد مانده ها _ بخش نخست )


یاد علیرضا راهب گرامی باد 




 ازصفر تا هفتاد وچند باری  چنان گذشت 



هزمز نیک آئین 
2020/06/24
نوشتار 484



یکم _ هیچ سالگی 

دریک هوای گرم _ یک روز سخت جان
درخانه ای حقیر مامای مهربان 

چشم مرا گشود برروی این جهان 
مادر نفس کشید ازدرد زایمان 

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

طی 100 سال گذشته صدها مهدی وهمسر مهدی دستگیر وبرخی معدوم  شده اند 
ازروضه خوان  علیمحمد شیرازی تا این شیاد 



دوم _ درپنج سالگی 

تصویرهای گنگ _ بیماری پدر
دستان مهربان _ بیماری وپزشک 

پیراهن سیاه قبری وخاک گور 
سایه دونیم شد _ رفت ازمیان پدر 




سوم _ دوران کودکی ( پنج تا7 )

زندان خانگی _ مادر نگاهبان 
حساس و تیز بین _ هر آن و هر زبان
 
قفلی به روی در _ درکوچه بچه ها 
بازی وکودکی اما زمن نهان 





چهارم _ رفتن به مدرسه 

زندان خانگی گویی تمام شد
رفتن به مدرسه با افتروکتاب 

آموختم الف را با آب 
ب رابابا با 
ن رابانان وتا ی پیش رفتم 
خانم نوروزی با مدارا نوشتن مهتاب را به من یاد داد
فراگیری ( ه ) دوچشم وقت  گرچه وقت مراکرفت
ولی نوشتن وفکر کردن به مهتاب نتیجه آن بود

6 سال نخست فراگیری 
مدرسه گلزار اصفهانی 
و ترکه های درآب نشسته دردآور
ناظم خشن وآموزگاری که 
درحین تدریس بافتنی هم می بافت !

از ترکه خوردن های  بی دلیل  
تا مشق های دوران تعطیل 

دوران دبستان با دردهای کف دست 
از ضربه های اب دیده ترکه های درخت 
اگرچه تلخی داشت ولیکن 
دلچسب ترین دوران مدرسه وآموزش بود 

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

فا سدین عراقی درتور 


همه لاریجانی های عراقی فاسد را دستگیر ومحاکمه کنید 

&&&&&&&&&&&&&&&&&&

پنجم  _ در 12 سالگی 

دوره دبستان تمام شد 
وما کودکان خرسند ازقبولی 
سرشار ازخوشی قدرت خواندن ونوشتن 
وارد دوره دیگری شدیم 

دبیرستان اقبال وداس برنده عربی وشیمی 

درس های تازه 
احساس کمی بزرگ وبزرگترشدن 
کلاس  7 و8 را  تقریبا به سادگی پشت سرگذاشتم وبه 9 رسیدم 
من گم شده وموفق  در شعر وادب 

یکباره ذهنین روان من با  درس های بی شکل وناهماهنگی  چون 
عربی وشیمی وفیزیک مواجه شد 

هرچه می کوشیدم عربی وشیمی با انشا و تاریخ درهم نمی آمیختند 
ومن دراین فکر فرورفته بودم که 
اسید سولفوریک و ضربا ضریبا 

چه ربطی به خیام وفردوسی وحافظ دارند ؟
گیج وگنگ وبی علاقه شده بودم 



ازاین بهم بافتگی ابلهانه 
ولی فرهنگ تحصیلی  تحمیل کرده بود باید باد بگیری !
ومن هرچه می کوشیدم نمی توانستم 

این  بی ربط های بی فایده را درهم آمیزم 
وچنین شد که دوسال ازبهترین دوران های زندگی من 
درپای مانع موانع وخنجرهای کلاس  نهم یعنی "عربی وشیمی " نابود شدند 

دوسال ضربه سنگین روحی روانی در دوران جوانی 
چنان میوه تلخی داد چنا نکه افتد ودانی 

امروزه پس از گذشت 57 سال همچنان ازخود سئوال می کنم 
ترکیب اسید سولفوریک واسید نیتریک 
درکدام لحظه این سالهای زندگی من بکار رفته اند ؟

من دوسال درکلاس نهم یخ زده وخودرا  با سرخوردگی تکرار کردم 
ولیکن شیمی وعربی همچنان وبال گردن من بودند !

تقلب هنگام امتحان تنها راه فرار از درس کسالت بار شیمی

سرانجام با تقلب از سد شیمی وعربی گریختم 
نمره 19 شیمی من و دبیر کارکشته شیمی را درشگفتی فروبرد !

ومن توانستم سد بتونی کلاس نهم را فروریزم 
افسوس ازآن دوسال که با زخم ودرد گذشت 
به یاد آموزگارانی که بر نوجوانی من تبر زدند 
به یاد اقای معزی 
که مجبور بود من را دوسال رفوزه نماید !

پایان بخش نخست ( 1947/1959)



هزمزنیک آئین 
2020/06/29

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

قابل توجه ویاد اوری : هرگونه نظر شامل توهین _ تهمت _ ناسزا و کلمات رکیک وزننده حذف می گردد _ قوانین اخلاقی _ و رعایت اصول ادب دمکراتیک حکم می کند درکمال آرامش وبا استفاده از ادبیاتی متمدنانه درباره متن یاداشت بنویسید _ باسپاس از حسن توجه و همکاری شما _ ارشیا